باباجون شیرازی blog.ir

سخن من این است . تو چه می اندیشی؟

باباجون شیرازی blog.ir

سخن من این است . تو چه می اندیشی؟

باباجون شیرازی blog.ir

ما نمی مانیم و عکس ها می مانند
کار دنیا همیشه برعکس است

**********************

شکوه نام تورا لمس میکنم مادر

***********************

این عکس مادرمه اون کوچولو هم پسرمه . حالا دیگه بزرگ شده بابا شده و من هم بابا بزرگ شده ام
سلام
برحسب اتفاق متوجه شدم بلاگی به نام blog.ir در فضای مجازی وجود داره نام مناسب و ساده آن جذبه خاصی برایم داشت با خوشحالی اما با نگرانی درصدد ایجاد وبلاگ در این سایت شدم .

نگرانی من از این بابت : تقریبا سال 85/86 در میهن بلاگ وبلاگ داشتم پس از یکسال سرور سایت سوخت و تمام مطالب و نوشته هایم از دست رفت سپس در بلاگفا وبلاگ ایجاد کردم که آن نیز بعد از شش هفت سال به علت اشکالات پیش آمده در سرور سایت متاسفانه در حال از دست رفتن است . اکنون در سایت blog.ir وبلاگ زده ام

دوستان به طنز به من میگویند قدمم شوم است امیدوارم حضور من و قدم من برای سرور این سایت شوم نباشد

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

نویسندگان

آخرین مطالب

۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

ﺍﻣﺸﺐ ﺷﺐ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭﺍﺣﺪﻩ  !

ﺧﺪﺍ ﺳﺎﯾﺖ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ

 

ﺩﻭ ﺷﺐ ﻫﻢ ﺣﺬﻑ ﻭ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ

 

ﺣﻮﺍﺳمون ﺑﺎﺷﻪ تو ﺧﻮﺍﺏ غفلت ﻧﻤﻮﻧﯽم !!

🌾🌸🌾🌸🌾🌸

                        التماس دعا     

=======================

امشب ای خالق یکتا همه را می بخشی

در شب قدر،خدایا همه را می بخشی

 

ای کریمی که همه ریزه خورخوان توأند

سفره ات هست مهیّا همه را می بخشی

 

گر چه ما غرق گناهیم ولی از سر لطف

می کنی باز مدارا همه را می بخشی

 

به علی،احمد و زهرا،به حسین و به حسن

تو،به این حُرمت اَسما همه را می بخشی

 

مِهر و کینه دو پر و بال عروج دل ماست

به تولّی و تبرّی همه را می بخشی

 

شیعه ی حیدر و آتش ... چقدَر بی معناست

مطمئنّم که به مولا همه را می بخشی

 

دست خالی نرود هیچ کسی از این جا

تو در این لیله ی احیا همه را می بخشی

 

آن قدر لطف و عنایت به همه داری که

نه فقط اهل دعا را همه را می بخشی

 

یک نفر گر که دعایش به اجابت برسد

شک ندارم که تو یکجا همه را می بخشی

 

به خدایی تو سوگند که در وقت سحر

وسط گریه و نجوا همه را می بخشی

 

پر توبه بده تا سوی تو پرواز کنم ...

... تا ببینم که چه زیبا همه را می بخشی

 

من زمین خورده ام امّا نه شبیه عبّاس

به زمین خوردن سقّا همه را می بخشی

التماس دعا ....

==============

شب قدر شب بیدار شدن است... نه بیدار ماندن...

دعا کنیم بیدارشویم...

اگر یادتان بود و باران گرفت

 دعایی به حال بیابان کنید

دعایی به حال دل ما کنید

======================

: ﺑﺮ ﺭﻭﺡ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺗﯿﻎ ﺯﺩﻧﺪ

ﺑﺮ ﻣﺮﺩﺗﺮﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺟﻬﺎﻥ ﺗﯿﻎ ﺯﺩﻧﺪ

ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪمی زد و ﻣﺎﻩ ﺑﺮﺳﺮ 

ﺍﻧﮕﺎﺭﺑﻪ ﻓﺮﻕ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺗﯿﻎ ﺯﺩﻧﺪ .


 ﺿﺮﺑﺖ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ ‏(ﻉ ‏) ﺗﺴﻠﯿﺖ ﺑﺎﺩ

التماس دعا

===============

دو سه شب مانده که با گریه مباهات کنم

به حسینیه بیایم و مناجات کنم 

 

دو سه شب مانده ابوحمزه بخوانم یارب

از سر خوف و رجا با تو ملاقات کنم

 

کاش آدم بشوم... محض رضای دل تو

پی عصیان نروم ، بلکه مراعات کنم

 

رمضان آمد و گشت و من بیچاره فقط

باید اظهار پشیمانی از عادات کنم

 

مطمئنم وسط روضه مرا می بخشی

یادی از زخم سر مادر سادات کنم 

 

 بی نوایم به علی نان و نوایم بدهید

روسیاهم نظری کرده بهایم بدهید

 

 آرزویم همه این است مقرب باشم

میشود که دوسه تا جام بلایم بدهید

 

سگ اصحاب علی هستم و در خانه ی او

میشود با کرم فاطمه جایم بدهید؟؟

 

به هوای سفری سوی نجف میمیرم

پر پرواز به ایوان طلایم بدهید 

 

باب رفتن به نجف از گذر کرببلاست

به حسین بن علی حال بکایم بدهید

 

نذر کردم پدر و مادر خود را ببرم

دو سه تا تذکره ی کرببلایم بدهید

 

عرفه....لطمه زنان...شارع بین الحرمین

رخصت هروله در سعی و صفایم بدهید

================

و قسم خورده ترین تیغ، فرود آمد و رفت

ناگهان هر چه نفس بود، کبود آمد و رفت

 

در خطر پوشی دیوار، ندیدیم چه شد

برق نفرین شده ای بود، فرود آمد و رفت

 

کودکی، بادیه ای شیر، خطابی خاموش:

«پدرم را مگذارید، که زود آمد و رفت»

 

از خَم کوچه پدیدار شد انبان بر دوش

تا که معلوم شد این مرد که بود، آمد و رفت

 

از کجا بود، چه سان بود؟ ندانستیمش

این قدر هست که بخشنده چو رود آمد و رفت

 

#محمدکاظم_کاظمی

=====================

قرآن به سر گرفتم و گفتم: سلام عشق!

یعنی به جز حریم تو بر من حرام عشق

 

ترسم که در سماع شوم از دعای دست

آن جا که قبله گاه تو باشی، امام: عشق!

 

با خون وضو بگیر و دو رکعت غزل بخوان

آن دم که اذن می دهد از روی بام عشق

 

از رکعت نخست در افتاده ام به شک

در سجده کفر گفته ام و در قیام عشق

 

سی پاره ی حضور مرا چله بست شو

قرآن به سر بگیر و بگو: والسلام عشق!

 

علیرضا بدیع

====================

«هر بیت اشاره به یکی از"حضرات معصومین علیهم السلام"داره»

 

در شب قدر دلم با غزلی هم دم شد / بین ما فاصله ها واژه به واژه کم شد

 

بیت‌هایم همه قرآن روی سر آوردند / چارده مرتبه. آنگاه دلم محرم شد

 

ابتدا حرف دلم را به نگاهم دادم / بوسه می‌خواست لبم، گنبد خضرا خم شد

 

خم شد آهسته از اسرار ازل با من گفت / گفت: ایوان نجف بوسه گه عالم شد

 

بعد هم پشت همان پنجره‌ی رویایی / چشم من محو ضریحی که نمی‌دیدم شد

 

خواستم گریه کنم بلکه بر این زخم عمیق / گریه مرهم بشود، خون جگر مرهم شد

 

گریه کردم، عطش آمد به سراغم، گفتم: / به فدای لب خشکت! همه جا زمزم شد

 

آنقدر دور حرم سینه زدم تا دیدم / کعبه شش گوشه شد آنگاه دلم محرم شد

 

روی سجاده‌ی خود یاد لبت افتادم / تشنه‌ام بود، ولی آب برایم سم شد

 

زنده ماندم که سلامی به سلامی برسد / از محمد به محمد که میسر هم شد

 

من مسلمان شده‌ی مذهب چشمی هستم / که درآن عاطفه با عشق و جنون توام شد

 

سالها پیر شدم در قفس آغوشت / شکر کردم، در و دیوار قفس محکم شد

 

کاروان دل من بسکه خراسان رفته است / تار و پود غزلم جاده‌ی ابریشم شد

 

سالها شعر غریبانه در ابیات خودش / خون دل خورد که با دشمن خود همدم شد

 

داشتم کنج حرم جامعه را می‌خواندم / برگ در برگ مفاتیح پر از شبنم شد

 

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت / یک قدم مانده به او کار جهان در هم شد

 

بیت آخر نکند قافیه غافلگیرت / آی برخیز ز جا قافیه یا قائم شد... 

« سید حمیدرضا برقعی»

======================

ای دل بسوز تا شب احیا نیامده

تقدیر ماهنوز به دنیا نیامده 


فرقی نکرده ایم زاحیای سال پیش 

توبه چرا سراغ دل ما نیامده 


گویی به گوش عده ای از ما هنوز هم 

هل من معین غربت آقا نیامده 


آری برای بنده شدن وقتمان کم است 

ای دل بسوز تا شب احیا نیامده

 

 

«اللهم عجل لولیک الفرج»

=====================

امشب علی میریزد اشک باورش را

در کوفه می گوید اذان آخرش را

 

روی لبش انا الیه راجعون است

در آسمان ها دوخته چشم ترش را

 

مرغابیان خانه دامن را نگیرید

خالی کنید ای عرشیان دور و برش را

 

با رفتن بابا خدا می داند و بس

در بین خانه حال زار دخترش را

 

ای ابن ملجم زودتر از جای برخیز

او قصد دارد که ببیند همسرش را

 

او قصد دارد که ببیند بار دیگر

رنگ کبود صورت نیلوفرش را

 

با تیغ زهرآلود فرقش را شکستند

هم فرق او را هم نماز آخرش را

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۷
مهدی پورابراهیم

تصمیم داشتم برا افطاری همتونو دعوت کنم کافی شاپ یا رستوران...

بعد با خودم گفتم به یه چیزی دعوتتون کنم که سودی هم واستون داشته باشه...

افطاری و کافی شاپ که فقط چاقتون میکنه و برای سلامتی هم ضرر داره...

 

پس تصمیم گرفتم ؛

شما رو به ایمان و تقوا و عمل صالح دعوت کنم..!

باشد که رستگار شوید

=================

روزه ات مقبول اما یک سوالی داشتم ..

بی قرارت کرد دست بی قراری روزه دار ؟..

...

در سیاهی بینوایی را تو پوشاندی لباس ؟..

نور بودی در میان شام تاری روزه دار ؟..

...

خوب دیدی حول و حوشت را نباشد بی کسی ..

دست دادی بر غریبی دست یاری روزه دار ؟..

...

کودکان گل فروش خسته چشمت را گرفت ؟..

بودی از حال خرابی درخرابی روزه دار ؟..

...

با زبانت حق لالی را گرفتی از کسی ..

اعتنا کردی به ظلم آشکاری روزه دار ..

...

شاد کردی چشمهایی را که از غم می گریست ؟..

پاک کردی از میان ، گرد و غباری روزه دار ؟..

...

بغض مرد آبرو داری تو را بی چاره کرد ؟..

شرم کردی از غم چشم خماری روزه دار ..

...

سفره ی بی نان یک همسایه قلبت را شکست ؟..

از سبدهایت به او دادی اناری روزه دار ؟..

...

روبَه بی دست و پایی را که در منظومه بود ..

بردی و دادی به او هم از شکاری روزه دار ؟..

...

گوشهایت را گرفتی از کلام ناصواب ؟..

چشم را بستی به شیطانهای جاری روزه دار ؟..

...

احترام والدینت را تو آوردی به جا ؟..

در اطاق خانه یا سنگ مزاری روزه دار

...

بوسه بر دستان مادر یا که بر سنگش زدی ؟..

خارجش کردی تو از چشم انتظاری روزه دار ؟..

...================

بی منت و ادعا بیا در بغلم

 

بی واهمه از خدا بیا در بغلم

 

افطار بیا. سحر برو. اینجوری

 

هم روزه بگیر هم بیا در بغلم...

=================

روزه می گیرم، ولی یادت خرابش می کند

سرکه می ریزم ،ولی عشقت شرابش می کند

 

عقل می‌خواهد کمی بیدار گردد در سرم

عشق با لالایی آرام خوابش می کند

 

روزها گرمند، اما تشنگی رنج کمیست

آنکه را هجران تو هر شب عذابش می کند

 

آتشی در زیر خاکستر، تو را در چشمهاست

این دل کم تاب را کم کم کبابش می کند

 

یک نظر در آن کتاب باز ابروهای تو

اهل دل را منصرف از هر کتابش می کند

 

بر دلم نقاشی چشم سیاهت شب به شب

نقشه ی هر توبه را نقش بر آبش می کند

 

در خطابه شیخ ما غیر از خطا چیزی نداشت

عامّه، هر چند علامه خطابش می کند

 

راستی ای شیخ چون من روزه داری را، خدا

از کدامین فرقه در محشر حسابش می کند؟

==================

بس که خوردم غم تو، روزه من باطل شد!

 

نرخ کفاره ی این خوردن عمدی چند است؟

==============================

به ماه خدا نزدیک میشویم، وقت بخشیدن و صاف کردن دلهاست...

پس اگر نگاهی, صدایی, زبانی ازمن بر دلت ترکی انداخته, به بزرگی میزبان این ماه مرا ببخش.

شاید فرصتی برای جبران نباشه....

حــــلالم کـــنید....

دکتر الهی قمشه ای

========================

شاعران بدون پروانه

روزه گیران خوب و فرزانه

سحری را همیشه کم بخورید

جا بماند برای صبحانه

 

حسن شاه رجب

=========================

هرکجا سفره شود پهن، کنارش نمک است

 

نمک سفره ی این ماه  دعای فرج است

==========================

امد رمضان اسیر پرهیز شدیم

با رنج گرسنگی گلاویز شدیم

یکبار به عشق تو سحر پا نشدیم

از ترس شکم همه سحر خیز شدیم

=============================

آمدآن ماه که نامش رمضان است

 معده ازآمدنش بس نگران است!

==============================

: ماه   مبارک  آمد٬  ای    دوستان  بشارت

کز سوی دوست ما را هر دم رسد اشارت

آمد نوید  رحمت٬  ای ددل  زخواب  برخیز

باشد  که باقی  عمر٬ جبران شود خسارت

================================

۹۴۴۴: رمضان است و تو هستی چه کنم با این درد

 

ماه من یک طرف و ماه خدا یک طرف است

==================================

تا ز رویت گرفته ام روزه

 

جز به یادت نکرده ام افطار 

=======================

 وقت مهمانی یاراست بغل بازکنید

عطردیدارجبیب است کمی نازکنید

برسرسفره مهمانی آیات خدا

ذکرعجل فرجی رابه غناسازکنید

اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم

التماس دعای فرج

=========================

جویند همه هلال و من ابرویت

گیرند همه روزه و من گیسویت

 

از جمله ی این دوازده ماه تمام

یک ماه مبارک است و آن هم رویت!

===========================

باز امشب حق صدایم کرده است

وارد مهمانسرایم کرده است

با همه نقصی که در من بوده است

بازهم او دعوتم بنموده است

========================

من صورت چون ماه تو را دیده ام امشب

 

دیگر چه نیازی ست به اعلام مراجع...؟

===========================

یک دور بزن تا که تماشای تو امشب

 

آغــــــــاز کند ماه جدید قمری را

=========================


دلخوشم به نیت پاکت  و دعایی که لحظه اول اذان برای همه زمزمه میکنی.                                   

 * پیشاپیش استشمام رایحه دل انگیز رمضان گوارای وجودتان وسعادت حضوربرسفره مهمانی الهی مبارکتان باد *  التماس دعا

=================


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۰
مهدی پورابراهیم

محراب لحظه های دعایت چه دیدنیست...

 

قرآن بخوان چقدر صدایت شنیدنیست...

 

آقا بگو قرار شما با خدا کی است؟...

 

آیا حیات ما به زمانت رسیدنیست؟...

 

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج.صلوات

==========================

میگن دعا،دسته جمعیش قشنگه،،،،،


اللهی هیچ دلی تنگ نباشه

هیچ کسی مریض یامریضدارنباشه

اللهی هیچ کسی محتاج نباشه

اللهی شفای جسم وروح وفکر،عطاکن

اللهی کسی شرمنده نباشه

اللهی شرف وانسانیت روسرمبدأتمام خواسته هایمان قرارده

اللهی ازتکبروغروروسوء ظن ونفرت وکینه دورمان کن

اللهی کلاممان به دروغ،آلوده نباشد

واللهی دوستان خوبم همیشه شادباشندوخوشبخت،،،،،،

=====================

" خداوندا "

 

برگ در هنگام زوال می افتد و میوه به هنگام کمال

اگر قرار بر رفتن است میوه ام گردان و بعد ببر


 

" بارالها " زمین تنگ است و آسمان دلتنگ

بر من خرده نگیر اگر نالانم... من هنوز رسم عاشقی نمی دانم


 

" بارالها " به دل نگیر اگر گاهی "زبانم " ازشکرت باز می ایستد

تقصیری ندارد قاصر است کم میآورد دربرابر بزرگی ات....

لکنت می گیرد واژه هایم در برابرت! در دلم اما همیشه ذکر خیرت جاریست

من برای بندگی تو هزار و یک دلیل می خواهم

اما تو بی چون و چرا برایم " خدایی " میکنی....

امکان ندارد که کسی چراغی برای دیگران  روشن کند و خودش در تاریکی بماند...


خدایا : پنجره ای برای تماشا و حنجره ای برای صدا زدن ندارم ، 

امیدم به توست ، پس بی آنکه  نامم را بپرسی و دفترهای دیروزم را ورق بزنى،

 رحمتت را بر همه کسانیکه  برایم عزیزند جاری کن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۴
مهدی پورابراهیم

زنده بودن حرکتی است افقی از گهواره تا گور ......

اما زندگی کردن حرکتی است عمودی  از فرش تا عرش......

زندگی یک تداوم بی نهایت اکنون هاست.

ماموریت ما در زندگی

 "بی مشکل زیستن " نیست  "با انگیزه زیستن " است.

=======================


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۸
مهدی پورابراهیم

اشعار طنزی که در ادامه خواهید خواند

ابتدا توسط خانم نــاهــیــد نــوری سروده شده و سپس جوابیه ای زیبا از نــادر جــدیــدی برای آن نوشته شده 

 

نـــاهـــیـــد نـــوری :

 

به نام خدایی که زن آفرید  /  حکیمانه امثال من آفرید

 

خدایی که اول تو را از لجن /  و بعداً مرا از لجن آفرید !

 

برای من انواع گیسو و موی   /  برای تو قدری چمن آفرید !

 

مرا شکل طاووس کرد و تو را  /  شبیه بز و کرگدن آفرید !

 

به نام خدایی که اعجاز کرد  /   مرا مثل آهو ختن آفرید

 

تورا روز اول به همراه من  / رها در بهشت عدن آفرید

 

ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید

 

خدایی که زیر سبیل شما   / بلندگو به جای دهن آفرید !

 

وزیر و وکیل و رئیس ات نمود  / مرا خانه داری خفن آفرید

 

برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب  / شراره ، پری ، نسترن آفرید

 

برای من اما فقط یک نفر   /  "براد پیت من" را" حَسَنْ" آفرید !

 

برایم لباس عروسی کشید    /   و عمری مرا در کفن آفرید

 

به نام خدایی که سهم تو را  /  مساوی تر از سهم من آفرید

 

پـاسـخ از نـــادر جـــدیـــدی :

 

به ‌نام خداوند مرد آفرین  / که بر حسن صنعش هزار آفرین

 

خدایی که از گِل مرا خلق کرد   / چنین عاقل و بالغ و نازنین

 

خدایی که مردی چو من آفرید  /  و شد نام وی احسن‌الخالقین

 

پس از آفرینش به من هدیه داد   / مکانی درون بهشت برین

 

خدایی که از بس مرا خوب ساخت   / ندارم نیازی به لاک، همچنین

 

رژ و ریمل و خط چشم و کرم    /  تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

 

دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست   /  نه کار پزشک و پروتز، همین !

 

نداده مرا عشوه و مکر و ناز   /  نداده دم مشک من اشک و فین!

 

مرا ساده و بی‌ریا آفرید   /  جدا از حسادت، بی‌خشم و کین

 

زنی از همین سادگی سود برد   / به من گفت از آن سیب قرمز بچین

 

من ساده چیدم از آن تک‌ درخت   /  و دادم به او سیب چون انگبین

 

چو وارد نبودم به دوز و کلک   /  من افتادم از آسمان بر زمین

 

و البته در این مرا پند بود   /  که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

 

تو حرف زنان را از آن گوش گیر  /  و بیرون بده حرفشان را از این

 

که زن از همان بدو پیدایش‌ات   /  نشسته مداوم تو را در کمین 

=======================

ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺟﻮﺍﺩ ﺁﻗﺎ ﺳﺒﺰﻭﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﻋﻼﻣﻪ ﺑﺤﺮﺍﻟﻌﻠﻮﻡ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺣﺎﺝ ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻮﻫﺎﺏ ﻣﺸﯿﺮ ﺧﺮﺍﺳﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﻣﺤﻤﺪ ﺗﻘﯽ ﺗﺮﺑﺘﯽ ﻓﯿﺾ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻧﯽ ﻭ ﺣﺎﺝ ﺳﯿﺪ ﻋﻠﯿﻨﻘﯽ ﻧﺮﺍﻗﯽ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﻣﻠﮏ ﺍﻟﻤﺘﮑﻠﻤﯿﻦ، ﺧﺪﻣﺖ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺣﺎﺝ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﻧﺠﻔﯽ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﻣﺮﺷﺪﺍﻟﻤﺘﮑﻠﻤﯿﻦ ﺷﺮﻑ ﺣﻀﻮﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ، 

اماﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﺸﺮﯾﻒ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻫﻤﮕﯽ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ.

========================

ﺳﻠﻄﻪ ﮔﺮی  ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﻪ ﺧﻮﺭﯼ؟ !ﮔﻔﺖ : ﮔﻮﺷﺖ ﻣﻠﺖ ... ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﻪ ﻧﻮﺷﯽ؟ ﮔﻔﺖ : ﺧﻮﻥ ﻣﻠﺖ ! ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﻪ ﭘﻮﺷﯽ؟ ﮔﻔﺖ : ﭘﻮﺳﺖ ﻣﻠﺖ ! ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯼ؟ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﺟﻬﻞ ﻣﻠﺖ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﺯ ﺟﻬﻞ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻣﯽ ﻛﻨﯽ؟ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ای ﻃﻼﺋﯽ به نام مقدسات ! ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻭ ﭼﯿﺴﺖ ﻣﺤﺎﻓﻆ ﺁﻥ ﺟﻌﺒﻪ ؟ ! ﮔﻔﺖ : ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ

=========================

طرف پای سخنرانی نشسته بوده،

 

مجلس طولانی میشه

 

به بغل دستیش میگه :

از بس که نشستم، باسنم خواب رفت،!

 

طرف میگه :بله، چند بار هم صدای خروپفش اومد!!

======================

عشق بهتر است  یا  کشک،؟؟؟؟

 

من می گویم کشک،

 

چون کشک کلسیم دارد و از پوکی استخوان جلوگیری می کند

 

ولی عشق مغز را پوک می کند!!!

 

اگر کسی استدلال بهتری داره، بگه تا  نظرم عوض بشه!!!

====================

لوبیا نخورید.

 وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اعلام کرده  نوعی لوبیا وارد ایران شده که درآن اورانیوم وجود دارد.

 چنانچه ایرانیان  از این لوبیا استفاده کنند شکمشان باد میکند و گوز هسته ای تولید میشود و این فرایند  تهدید شدیدی برای اسراییل است 

فحش ندید.  دکترهم رفتم. الان تحت درمانم

======================

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۶
مهدی پورابراهیم

دیشب هوسی دل غمینم بگرفت

اندیشه یار نازنینم بگرفت

گفتم بروم از پی دل تا دلدار

اشکم بدوید و آستینم بگرفت

==================

دیگر منتظرت نیستم !

 

این منی که می بینی

 

آخرین تیر حصاری است که

 

دورِ " آمدنت " کشیده ام

================

 دارد به سحر دعا اثرها

دست من و دامن سحرها

 

هرشب ز فریب وعده تو

چشمم شده فرش رهگذرها

=================

:ای آنکه طالب خدایی به خود آ

ازخود بطلب کز تو جدا نیست خدا

اول به خود آ،چون به خودآیی بخدا

اقرار نمایی به خدایی خدا

=====================

چو دیدی چشم ها را بسته آرام.....

بگیر از گیسویش یک دسته آرام.....

امانت دست توست ای باد امشب.....

نوازش کن ولی، آهسته.........آرام........

========================

از طعنه جاهلان نخواهم ترسید

بر خنده این زمانه، خواهم خندی

من بر سر عشق پاک خود میمانم

تا کور شود هرآنکه نتواند دید

=======================


دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند

چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند

آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟

وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند

====================

امسال دوباره اربعین و دوباره به سوی تو

انبوه عاشقان تو با عشق در جستجوی تو

من بغض میکنم که هنوز لایق نگشته ام

نزدیک شوم به سایه ساری که دهد رنگ و بوی تو

--------------------------------

گاهی گمــان نمـی کنـی و مـی شـود

گاهی نـمـی شــود کــه نـمـی شــود

گاهی هـزار دوره دعـا بی اجـابت است

گاهی نگفته قـرعه به نام تـو مـی شود

گاهی گدای گدایی و بخت با تـو نیست

گاهی تمـام شهـر گـدای تـو مـی شود

=================

فصل تابستان شده!..اصلاحواسم جمع نیست

روزها را، شصت روزی می شود ، نشمرده ام!

 

مطمئنم گفته بودی : با توام ، تا روز مــرگ

من فقط شک میکنم گاهی.....مبادا مرده ام

 محسن_نظری

========================

عشق، دعوای میان خِرَد و احساس است

سرنوشت همه عشّاق جهان، حساس است

لااقل عاشقِ معشوقه ی مردم نشوید

که به فتوای همه، مظهر حق الناس است

 

نفیسه سادات موسوى

======================

کور شد ذوقِ پسرها ، شعر گفتن سخت شد

 

مد شد از وقتی به جای دامن این شلوارها

=========================

با وفا خواندمت از عمد که تغییر کنی

 

گاه در عشق نیاز است به تلقین کردن

=======================

یک عمر درون خویش تکرار شدم

در گوشه ای از خودم تلنبار شدم

گنجشک به خواب رفته بودم دیشب

امروز ولی کلاغ بیدار شدم

=====================

بین ما خلق جهان مهر و وفا گم شده است

کج نهادی روش غالب مردم شده است

عقل میگفت بــــرو عشق به پایان آمــد

عشق میگفت بمان سؤ تفاهم شده است

=======================

چه خوش است راز گفتن به حریف نکته سنجی

 

که سخن نگفته باشی، به سخن رسیده باشد !!

 

" بیدل دهلوی "

================

یکی به جرم تفاوت تنهاست

 

و یکی به جرم تنهایی متفاوت

 

زندگی رقص واژگان است ... !

==========================

۹۴۴۴: رفتار تورا ؛ علوم سیاسی خواندم

قانون دلت شبی اساسی خواندم

 

 

یک هفته به کنکور ، عروست کردند

دیوانه شدم روانشناسی خواندم..

=========================

۹۴۴۴: باسرهمه رفتندبه پابوسی "بی سر"...

یک"بی سروپا"مانده به امید اشاره...

 

دلتنگ(کربلا)

======================

گفتم ازعشق نشانی به من خسته بگو••

گفت جزعشق حسیـــــن هرچه ببینی بدَلیست••

گفتم آن قصه چشم سیه و تیر چه بود••

گفت یک نکته ز اسرارخــــــــــدای ازلیست••••••

نام زیبای حسیـــــن خود همه بیت الغزل است••

 بی اباالفضل ولی ...هرغزلی بی غزلیست

==========================

شعری که "دوست" نشنوَدَش عاشقانه نیست...

 

عمری گرفته ایم فقط ؛؛ وقت "عشق" را.........

========================

نهمین وقت سحر خلوت ما با الله ..

 

یک سحر وعده ی ما صحن اباعبدالله..

====================

شد جمعه و روز نهم و یار نیامد ..

 

(از غصه دلم خون شد و دلدارنیامد)

 

یاد ِنهمِ ماهِ محرم بنویسید ..

 

(ای اهل حرم میر وعلمدارنیامد)

========================

روزه  دارم  من و بر  روز نهم  حساسم

 

از سحر تا دم افطار به یاد عطش عباسم

========================

چه زیبا گفت فروغ فرخزاد..

دلت را بتکان...

اشتباهاتت وقتی افـتاد روی زمین...

بگذار همانجا بماند...

فقط از لابه لای اشتباه هایت،یک تجربه را بیرون بکش...

قاب کن ....و بزن به دیوار دلت..

اشتباه کردن اشتباه نیست......

در اشتباه ماندن اشتباه است...

===================

چند روزیست دلم میلِ زیارت دارد . . .

 

نکند باز " فراخوانِ " گنهکاران است ؟!

========================

همه آدم ها ظرفیت بزرگ شدن را ندارند، اگر بزرگشان کنیم گم می شوند و دیگر نه شما را می بینند و نه خودشان را.

بیاییم به اندازه آدم ها

دست نزنیم.....

 

‏"سیمین بهبهانی"

===================

به دنبال واژه نباش

 

     کلمات فریبمان می دهند

 

          وقتی اولین حرف الفبا

              

                کلاه سرش می رود

              

                       فاتحه کلمات را باید خواند.

========================

از پشت تریبونِ دلم عشق چنین گفت

محبوب تو زیباست،قشنگ است،ملیح است

 

اعضای وجودم همه فریاد کشیدند

احسنت! صحیح است صحیح است صحیح است!

==============================

هم روسری ات به پشت سر افتاده

هم موی تو تا قوس کمر افتاده

لا حول و لا قوه الا بالله

اسلام دوباره در خطر افتاده

=====================

از نیازم ناز و از ناز تو می جوشد نیاز

 

حیرتی دارم که معشوق توام یا عاشقم

==========================

ناامید از در رحمت به کجا بایدرفت؟...

 

یارب از هرچه خطا رفت هزار استغفار....

 

سعدی

===================

شهـــامــت مــی خواهــد

" ســـــرد بــاشــی "  و  " گــرم لبخنــد بزنـــی " ...!

============================

ﭼﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ

 

ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ " ﺷﻤﺎ " ﻫﺎ ﮐﻪ ﺷﺎﻋﺮﯼ ﺑﻠﺪﯾﺪ

=========================

خودت باش

 

کسی هم خوشش نیومد به جهنم که نیومد

==========================

ﺩﺭ ﻣﻦ ﮔﺮﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎﯼ پی ﺩﺭ پی ...

ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﻏﺎﺭﯼ

 ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ " ﺯﺧﻤﻬﺎﯾﺶ " ﺭﺍ ﻣﯽ ﻟﯿﺴﺪ !!!

ﻭﺍﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ " ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ " ...

ﻫﻤﻪ ﺭﺍ " ﻏﺎﺭﻧﺸﯿﻦ " ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ !!!

==========================

ساعت زندگیت را

به افق آدم های ارزان قیمت کوک نکن

یاخواب می مانی

یاعقب

هیچ مدرسه ای بالاترازتجربه نیست

افسوس که

شهریه ای گران دارد

..عمر..

=======================

گر سینه شود تنگ خدا با ماهست

 

گرپای شود لنگ,خدا با ماهست

 

 دل را به حریم عشق بسپاروبرو 

 

فرسنگ به فرسنگ خدا با ماهست

==========================

این کوه که از بال مگس لرزان نیست

ما ملتمان اهل "بله قربان"نیست

بعد از دو شکست پشت هم آمریکا

فهمید حریف کشور ایران نیست

=======================

میان پرواز تا پرتاب تفاوت از زمین تا آسمان است

پرواز که کنی، آنجا میرسی که خودت می خواهی

پرتابت که کنند ، آنجا می روی که آنان می خواهند

پس پرواز را بیاموز...!!!

پرنده ای که "پرواز" بلد نیست،

به "قفس" میگوید،

"تقدیر"

====================

خدا پرسید:

میخوری یا میبری؟

 و من گرسنه پاسخ دادم :

میخورم!

 چه میدانستم

 لذت ها را می برند،

 غصه ها را می خورند...

"حسین پناهی" 

==================

چه رسم جالبی است !!!

محبتت را میگذارند پای احتیاجت …

صداقتت را میگذارند پای سادگیت …

سکوتت را میگذارند پای نفهمیت …

نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت …

و وفاداریت را پای بی کسیت …

و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج !!!

===========================

سبکِ نقاشیِ چشمانِ سیاهت سخت است

 

 

چند سالی ست دلِ فرشچیان می گیرد ...

============================

گوش هایم را می گیرم! چشم هایم را می بندم! و زبانم را گاز می گیرم! ولی حریف افکارم نمی شوم!

چقدر دردناک است فهمیدن...!!!

خوش بحال عروسک آویزان به آینه ماشین،

تمام پستی بلندی زندگیش را فقط میرقصد...!!!

کاش زندگی از آخر به اول بود..

پیر بدنیا می آمدیم..

آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم..

سپس کودکی معصوم می شدیم ودر،

نیمه شبی با نوازش های مادر آرام میمردیم...!!!..

============================

ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ اند٬

 

ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ

 

ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮف‌هاﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ...

==========================

خانم جسارت است ببخشید یک سوال !

با اخم تان کجای جهان را گرفته اید ؟

 

محمدعلی پورشیخ علی

========================

انشای پسربچه به پدر رفتگرش:

 

پدرعزیزم، من به خوبی مى فهمم که بسیار باشرف است آنکس که انسان باشد و بین آشغالها نان پیدا کند، تا آن کس که آشغال باشد و بین انسانها نان پیدا کند...!

=================

خودت باش،

نه تندیسی که دیگران می

خواهند،

وقتی روحت را قالب فکر دیگران میکنی،

زیبا میشوی به چشمشان،

قبول کن،

تمام مجسمه ها شکستنی هستند، در کمال زیبایی...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۸
مهدی پورابراهیم

گر نهادی تاج قرانی به سر 

یانهادی سر به سجده تا سحر

دل شکست و  آمدت اشک بصر

زیر لب اهسته نامم راببر

================

کمی با من مدارا کن ، من از تسلیم می ترسم

 

شبیه دولت تدبیر ، که از تحریم آمریکا. . .

===================

 سرو سامان بدهی یا سرو سامان ببری..

 

قلب من سوی " شما" میل ِ تپیـــدن دارد

.

 وصـــل ِ تو خـــواب و خیــال است ولـــی باور کن....

 

 بودنـــت حس عجیبـــی ست که "دیدن" دارد...

=====================

بوسه ای داد سحر؛ بوسه ی دیگر افطار

ای خدا این رمضان مست نمیرم خوب است...

========================

حال و احوالِ دلم ، از سرِ شب بد شده بود

عقلِ بیچاره یِ من ، باز مردد شده بود

 

 لرزه ها بر دلِ دیوانه یِ من می افتاد

 یک نفر شکلِ تو ، از کوچه یِ ما رد شده بود!

========================

عاشق به هوای دیدنت می آید

باشوق به برکشیدنت می آید

آه ای گل آتشین شقایق !هشدار

این دست برای چیدنت می آید

======================

دل من گیر عزیزی است که از خوبیهاش

مجری ماه عسل در پی او‌ میگردد....

================

گفتم "سلام"، خواند که "من عاشق تواَم"

قربانِ هر چه آدمِ تحصیل کرده است ...

================================

ظهار عشق را به زبان احتیاج نیست

چندان که شد نگه به نگه آشنا بس است

=========================

ﯾﺎﺭﺏ ﺍﺯ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﭘﯿﻤﺎﻧﻪﺍﯼ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺩﻩ

ﭼﺸﻢ ﺑﯿﻨﺎ، ﺟﺎﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﻭ ﺩﻝ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺩﻩ

ﻫﺮ ﺳﺮ ﻣﻮﯼ ﺣﻮﺍﺱ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﻣﯽﺭﻭﺩ

ﺍﯾﻦ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺳﯿﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺰﻡ ﻭﺣﺪﺕ ﺑﺎﺭ ﺩﻩ

ﻣﺪﺗﯽ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺑﯽﮐﺮﺩﺍﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﺮﺣﻤﺖ

ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﺮﺩﺍﺭ ﺑﯽﮔﻔﺘﺎﺭ ﺩﻩ

 

((ﺻﺎﺋﺐ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼ))

====================

 باید ای دل اندکی بهتر شوی

یا نه اصلا آدمی دیگر شوی

از همین امروز هنگام نماز

با خدا قدری صمیمی تر شوی

================

ﮔﺮ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﺮﺳﯽ ؛ ﻣﺴﺖ ﻧﮕﺮﺩﯼ ؛ ﻣﺮﺩﯼ

ﮔﺮ ﺑﻪ ﺫﻟﺖ ﺑﺮﺳﯽ ؛ ﭘﺴﺖ ﻧﮕﺮﺩﯼ ؛ ﻣﺮﺩﯼ

ﺍﻫﻞ ﻋﺎﻟﻢ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﻮﺳﻨﺪ

ﮔﺮ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﺮﺩﯼ ؛ ﻣﺮﺩﯼ

========================

تو داری برج می سازی،

و من با مزد سی روزم؛

به زحمت تا سه روز اول یک برج می سازم!

 

"امیر باقری"

==================

بچین میز قمارت را

 

دل از من  ... روی ماه از تو...!

========================

هر لحظه بدون او هزاران سال است

 

ای نوح من از تو هم کهنسال ترم

 

میلاد عرفان پور

====================

در خانه خود نشسته بودم دلریش

 

وز بار گنه، فگنده بودم سر پیش

 

بانگی آمد که غم مخور ای درویش

 

تو در خور خود کنی و ما در خور خویش...

"شیخ ابوسعید ابوالخیر"

=========================

واعظ امشب سخن از هول قیامت می‌گفت

مستی از پنجره لا حولُ ولایی زد و رفت ...

======================

به هر تار جانم صد آواز هست                      

  دریغا که دستی به مضراب نیست

=========================

: شاید  بــا عـشـق دنیا نگردد چون بهشت ..

 

بی شک این دنیا  بدون عـشـق خود یک جهنم است..

================

دورۀ سعدی و حافظ صحبت از زلف تو بود..

 

نوبت دوران من شد روسری سر کرده ای ؟!

==========================

ﺍﯼ ﺗﻮ ﺁﻥ ﻧﺎﺏ ﺗﺮﯾﻦ ﺭﺍﯾﺤﻪ ﯼ ﺷﻌﺮ ﺑﻬﺎﺭ

 ﺗﻮ ﻣﮕﺮ ﺟﺎﻡ ﺷﺮﺍﺑﯽ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﯿﺮﺍﯾﯽ؟

 ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ

 ﺗﻮ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ؟

=========================

۹۴۴۴: همین که میزنیَش مثل بید می لرزم

کلید کنتور برق است یا که لبخند است

 

هزار خسرو و بیژن فدای چشمانت

بکُش...! حلال...! مگر خونبهای ما چندست...

========================

دیری ست که دل،آن دلِ دلتنگ شدن ها

 

بی دغدغه تن داده به این سنگ شدن ها

 

آه ای نفسِ از نفس افتاده کجا رفت

 

در نای نی افتادن و آهنگ شدن ها؟

==========================

ذوقی چنان ندارد، بی دوست زندگانی

دودم به سر برآمد، زین آتش نهانی

روی امید سعدی، بر خاک آستانست

بعد از تو کس ندارد، یا غایة الامانی

=============================

مسولیت تمام جهان روی شانه ی من افتاده...

همه چیز زیر سر توست...

که گیسوانت را باز کرده ای...

===========================

دو قدم مانده که پاییز به یغما برود

این همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ دنیا برود

 

هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد......

دل ِ تنها به چه شوقی پی ِ یلدا برود؟

======================

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم

چه بگویم که غم از دل، برود چون تو بیایی

============================

گفته بودی که چرا محو تماشای منی ؟

آنقدر مات که یک دم مژه بر هم نزنی

مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود

ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی

=========================

تو آن شیرین ترین دردی که درمانش نمی خواهم

همان احساس آشوبی که پایانش نمی خواهم

 

دلم را برده ای با رقصی از یک چادر مشکی

تو تنها دلبری هستی که عریانش نمی خواهم...

=======================


گاهی نـمـی شــود کــه نـمـی شــود

گاهی هـزار دوره دعـا بی اجـابت است

گاهی نگفته قـرعه به نام تـو مـی شود

گاهی گدای گدایی و بخت با تـو نیست

گاهی تمـام شهـر گـدای تـو مـی شود

==========================

ساعت ِ قرار های ما

روی دست کدام غریبه

به خواب رفته است ؟

 

که هیچوقت...

وقت ِ آمدن ِ تو نمی شود ؟!

========================

 آسمان که نشد،     چرا درخت نباشم ...

وقتی تو  در من   این همه پرنده ای؟

ذهنم پُر از لانه هایی است  که برای تو ساخته ام !

===========================

فرض کن در آغوشت می مُردم

 

و مرا همانجا دفن می کردی

 

چه دلپذیر اگر

 

فشارِ قبر را بیشتر کنی!

======================

عاقبت زخمت زدند؟

 

گفته بودم مردم اینجا بدند.

====================

در بیت نخست من تو را میبوسم

در مصرع بعد هم تو را میبوسم

ایراد ندارد به کسی چه؟ اصلا

شعر خودم است من تو را میبوسم

 

جلیل_صفر_بیگی

=========================

 نکند فکر کنی در دل من مهر تو نیست

گوش کن  " نبض دلم "  زمزمه اش با تو یکیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۷
مهدی پورابراهیم

بی فایده گفتیم خبرهای زیادی

 عشق است و مزین به هنرهای زیادی

 

بیچاره دل من که در این برزخ تردید

خورده ست به اما و اگرهای زیادی

==================

لبخند بزن دو چشم بارانی را

تجویز بکن نگاه درمانی را

 

یک شعله بخند تا به آتش بکشی

دانشکده ی علوم انسانی را 

 

حامد_عسکری

===============

زمین از دلبران خالیست یا من چشم و دل سیرم؟

 

که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم!

=======================

 می آیی و در " وا " می شود...

 

می روی و در " بسته " می شود...

 

می بینی؟؟حتی در هم "وابسته " می شود...

=======================

 نه ﺳﯿﺐ ﻧﻪ ﮔﻨﺪﻡ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ

ﺑﯿﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﮔﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﻣﻦ ﻭﺗﻮ

ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ

ﯾﮏ ﺳﻮﺀﺗﻔﺎﻫﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ

====================

ذوق شعرم را کجا بردی که بعد از رفتنت

 

عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد

 

نجمه_زارع

========================

جمع کن ریشه ایمان دلم پاره شده است...

من ک تسبیح نبودم...

توچرا چرخاندی...

====================

یا دستِ رفاقت مده و دست نگهدار

یا تا تهِ خط،حرمت این دست، نگهدار!....

=======================

گویند نشان هردلی که لاله گون است

اشکی است که از دو دیده سرنگون است

این سیل خروشان غم آلوده که جاری است

ازنازکی  عاطفه ودرد درون است.

دکترمهدی محمدی.

===============

خواستم منکر عشقت بشوم ، فهمیدم

از ته قلب من اخبار موثق داری

 

" می شود فاش همه آن چه میان من و تو است "

که تو هم مثل خودم چشم دهن لق داری ...

========================

فصل تابستان شده!..اصلاحواسم جمع نیست

روزها را، شصت روزی می شود ، نشمرده ام!

 

مطمئنم گفته بودی : با توام ، تا روز مــرگ

من فقط شک میکنم گاهی.....مبادا مرده ام

 محسن_نظری

========================

عشق، دعوای میان خِرَد و احساس است

سرنوشت همه عشّاق جهان، حساس است

لااقل عاشقِ معشوقه ی مردم نشوید

که به فتوای همه، مظهر حق الناس است

 

نفیسه سادات موسوى

======================

کور شد ذوقِ پسرها ، شعر گفتن سخت شد

 

مد شد از وقتی به جای دامن این شلوارها

=========================

با وفا خواندمت از عمد که تغییر کنی

 

گاه در عشق نیاز است به تلقین کردن

=======================

یک عمر درون خویش تکرار شدم

در گوشه ای از خودم تلنبار شدم

گنجشک به خواب رفته بودم دیشب

امروز ولی کلاغ بیدار شدم

=====================

بین ما خلق جهان مهر و وفا گم شده است

کج نهادی روش غالب مردم شده است

عقل میگفت بــــرو عشق به پایان آمــد

عشق میگفت بمان سؤ تفاهم شده است

=======================

چه خوش است راز گفتن به حریف نکته سنجی

 

که سخن نگفته باشی، به سخن رسیده باشد !!

 

" بیدل دهلوی "

========================

دیشب آهسته درِخانه ی جانانه زدم

 

مادرش کفش بدست آمد و جانانه ؛ زدم!

======================

 

قسمت این بود که من با تو معاصر باشم

تا در این قصه ی پر حادثه حاضر باشم

 

تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی

  من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم

===========================

وقتی "باختم" مسیررا یافتم! 

دربزرگراه زندگی همواره راهت "راحت" نخواهد بود.

 هرچاله ای "چاره ای" بمن آموخت. 

برای جلوگیری از "پس رفت" پس، باید رفت...

=============================

بی تو من بیگانه ام با شعر و وزن و قافیه

رونویسی کردن از چشمان تو یعنی غزل

 

" زهرا اقبالی "

=======================

دیوانه گفت نام اعظم خدا " نان " است ، اما این را جایی نمی توان گفت !!!

مرد گفت ؛ نادان شرم کن ، چگونه نام اعظم خدا نان است ؟؟؟

دیوانه گفت : در قحطی نیشابور ، چهل شبانه روز می گشتم ،

 نه در هیچ مکانی صدای اذانی شنیدم ، و نه هیچ مسجدی را گشاده یافتم ، 

آنجا بود که دانستم نام اعظم خدا و بنیاد دین و مایه اتحاد مردم " نان " است .

" مصیبت نامه - عطار نیشابوری "

======================

من درد تو را ز دست آسان ندهم

دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

 

از دوست به یادگار دردی دارم

 

کآن درد به صد هزار درمان ندهم.

======================

کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر

 

این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست

==========================

آرزوهایی که داری یه جا بنویس.

می دونی چرا؟ چون خدا اونها رو یادش نمی ره، 

این مائیم که یادمون میره چیزهایی که الآن داریم همان آرزوی دیروزمون بوده که خدا بهمون داده

 =============================

بهاری  هست  و  پاییزی  نباشد

بود شمسی که  تبریزی  نباشد

اگر  گنج  طلا  را  هم  بیابی

چو  قلب  پاک  شهریزی  نباشد

حسینی

========================

جای جو در سفره ها گندم شده/

فکر و ذکر آدمی مردم شده/

زهد و عرفان و عبادت پیشکش/

راه و رسم آدمیت گم شده/

======================

در اوج یقین اگرچه تردیدی هست

 

 در هر قفسی کلید امیدی هست

 

   چشمک زدن ستاره در شب یعنی

 

  توی چمدان ماه، خورشیدی هست ...

========================

نقّاش می کشید تورا درخیالِ خویش

 

شاعرشد،آن زمان، که نگاهی به کارکرد....

=============================

سکوتم بوی آرامش ندارد

 

جنونم با کسی سازش ندارد

 

به غیر از چشم های عاشق تو

 

جهانم چیز با ارزش ندارد

=====================

سرزد به دل دوباره غم کودکانه ای

 

آهسته می تراود از این غم ترانه ای

 

باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست

 

دارم هوای گریه خدایا بهانه ای!

 

قیصر امین پور

=================

ﺧﺪﺍ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻣﺎ نمیگوید  ﻧﻪ !!!!  ﺧﺪﺍ ﺳﻪ ﮔﺰﯾﻨﻪ ﺩﺍﺭﺩ :

ﺁﺭﯼ ؛

ﺑﺎﺷﻪ اما  ﺍﻻﻥ ﻧﻪ ؛

ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺩﺍﺭﻡ ... ﻓﻘﻂ ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺵ

===============================

بگویید آن کمان ابرو ، سلاحش را نگه دارد!

دلم را چشم هایش تیرباران کرد

و من تسلیم  ، تسلیمم ! 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۷
مهدی پورابراهیم