باباجون شیرازی blog.ir

سخن من این است . تو چه می اندیشی؟

باباجون شیرازی blog.ir

سخن من این است . تو چه می اندیشی؟

باباجون شیرازی blog.ir

ما نمی مانیم و عکس ها می مانند
کار دنیا همیشه برعکس است

**********************

شکوه نام تورا لمس میکنم مادر

***********************

این عکس مادرمه اون کوچولو هم پسرمه . حالا دیگه بزرگ شده بابا شده و من هم بابا بزرگ شده ام
سلام
برحسب اتفاق متوجه شدم بلاگی به نام blog.ir در فضای مجازی وجود داره نام مناسب و ساده آن جذبه خاصی برایم داشت با خوشحالی اما با نگرانی درصدد ایجاد وبلاگ در این سایت شدم .

نگرانی من از این بابت : تقریبا سال 85/86 در میهن بلاگ وبلاگ داشتم پس از یکسال سرور سایت سوخت و تمام مطالب و نوشته هایم از دست رفت سپس در بلاگفا وبلاگ ایجاد کردم که آن نیز بعد از شش هفت سال به علت اشکالات پیش آمده در سرور سایت متاسفانه در حال از دست رفتن است . اکنون در سایت blog.ir وبلاگ زده ام

دوستان به طنز به من میگویند قدمم شوم است امیدوارم حضور من و قدم من برای سرور این سایت شوم نباشد

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

نویسندگان

آخرین مطالب

حال من خوب است اما باشما این حال بهتر می شود 

چون که می بینم شما را حال من یک جور دیگر می شود  

 

 

babajoonshirazi@iran.ir  

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۵۶
مهدی پورابراهیم

گفتم سگ نفس را مگر پیر کنم

در گردن او  توبه به زنجیر کنم

زنجیر دراند  چو بیند مردار 

با این سگ هار من چه تدبیر کنم 

مولانا

 

*************************

رفتم به در خدای خود توبه کنم

از هر گنه و خطای خود توبه کنم

تحقیق گناه  نمودم  ... دیدم

باید  زثواب های خود توبه کنم

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۴۷
مهدی پورابراهیم

همیشه کسانی هستند که چشم دیدن پرواز تو را ندارند 

تو به پرواز بیندیش  .  به قضاوت و دیدگاه منفی دیگران توجه نکن 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۴۷
مهدی پورابراهیم

وقتی که در صحنه حق و باطل نیستی، هر کجا که میخواهی باش،

چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی،

هر دو یکیست.

دکتر شریعتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۴۵
مهدی پورابراهیم

از بس که مهر دوست در دلم جا گرفته است

جایی برای تلافی کینه‌ی دشمن نمانده است

 

*******************************

در نوبتی دوباره دلت را مرور کن

از غم به هر بهانه ی ممکن عبور کن

گیرم تمام راه تو مسدود شد ....

یک آسمان و یک جاده تازه جور کن

 

****************************

هر که در عشق سر از قله برآرد هنر است

همه تا دامنه‌ ی کوه تحمل دارند

 

***************************

اساس علم ریاضی به باد خواهد رفت

اگر همه  مسئله ها عاشقانه حل بشود

 

*****************************

هر که به من می رسد بوی قفس می دهد

کیست به من پر دهد تا بپراند مرا

 

******************************

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۴۲
مهدی پورابراهیم

بسیاری از غصه هایی که میخوریم خوردنی نیستند دور ریختنی هستند.

 

اگر بخواهی از زندگی لذت ببری  زندگی همه چیزش لذتبخش است 

اگر بخواهی رنج بکشی  زندگی همه چیزش رنج آور است 

بنابراین  کلید خوشبختی و بدبختی دردست توا ست  درطرز فکر تواست دروجود تو است 

 

لذت بردن را یاد نخواهیم گرفت تا وقتی که از سرما  فرار میکنیم و از گرما می نالیم 

درجمع از شلوغی کلافه ایم و درخلوت  از تنهایی بغض میکنیم 

 

لذت بردن را یاد نخواهیم گرفت تا وقتی که

درجاده به سرعت حرکت می کنیم و چشم برمقصد دوخته وزیباییهای مسیر را از دست می دهیم

 

لذت بردن را یاد نخواهیم گرفت تا وقتی که

در انتظار به پایان رسیدن امروزهایی هستیم که شاید بهترین روزهای عمر باشند

روزهایی که در آینده بعنوان خاطره از آنها یاد خواهیم کرد 

درحالی که نمیدانیم فردا می آید یا نمی آید

 

ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎﻳﻴﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ، ﭘﻴﺪﺍﻳﺶ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﻴﺐ ﻫﺎﻳﺶ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ،

ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎیی ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ میگردیم...

 

چرا بجای لذت بردن  از این همه " بــــــــود "

 به دنبال اون چیزی هستیم که " نبـــــــود " ..

 

زمانی پخته و با تجربه می شویم که بفهمیم

نیازی نیست به هرچیز واکنش نشان دهیم و جواب دهیم

 

انسان هم می تواند دایره باشد و تا همیشه  دور خودش بچرخد

یا اینکه  خط راست باشد و به  بی نهایت متصل

 

اگر انسان نباشیم هیچ مذهبی مارا به بهشت نخواهد برد 

 

هرگز به حرفهایی که مردم درباره تو می گویند حساس نشو. 
و کوچکترین توجهی به آن نشان نده. 

همیشه فقط به یک چیز فکر کن و بگذار این معیار قضاوت زندگی تو باشد که :
« داور خداست. آیا من در برابر او روسفیدم ؟ » 
  تنها ملاحظه ات این باشد که :‌
«‌هر کاری انجام می دهم با آگاهی و مطابق شعور خودم باشد.
آنگاه خدا داور تو خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۳۰
مهدی پورابراهیم

\ ﻋﻼﻣﻪ ﺑﺮﻗﻌﯽ ﻗﻤﯽ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺧﻮﺩ  ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ :

  ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻡ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﻋﯿﺎﺩﺕ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﯾﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﺗﻮﻗﻒ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺳﺮﻧﺸﯿﻦ ﺁﻥ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺮﻗﻌﯽ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﺑﺎﻻ ! 

ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﻭﺍﻋﻆ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺍﺳﺖ .ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻡ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟ ﭙﺮﺳﯽ ،  ﮔﻔﺖ :  ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺮﻗﻌﯽ ﮐﺠﺎﯾﯿﺪ؟ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺖ؟

ﮔﻔﺘﻢ:ﺟﻨﺎﺏ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻋﻘﺎﯾﺪﻡ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪﻡ ﭼﯿﺴﺖ ،ﺷﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ .

ﮔﻔﺖ: ﻣﮕﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ؟

ﮔﻔﺘﻢ :ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ، ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﻭﺿﻪﺧﻮﺍﻧﯽ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ ! 

ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ؟

ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ، ﺍﮐﺜﺮﺍ ﺿﺪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﺎ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﺍﺋﻤﻪ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .

ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﮔﻔﺖ : ﺣﺘﯽ ﻣﻦ؟ !  ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺁﯾﺎ ﻣﻨﺒﺮ ﻫﻢ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺘﻢ : ﺁﺭﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ! 

ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ؟

ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻔﻬﯿﻢ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ : ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﻫﺴﺖ ﺩﺭ ﺩﻫﻪ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﻪ ﻣﻨﺒﺮ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ؟  ﮔﻔﺖ:ﺁﺭﯼ! 

ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺭﺩ ﻣﯽﺷﺪﻡ، ﺻﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺭﺍﺷﻨﺎﺧﺘﻢ ﻭ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ ﮐﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻡ ، ﻭ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺘﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ!

ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺎ ﺫﮐﺮ ﺷﺪﻩ!  ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺭﻭﺍﯾﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﻻﻟﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﻋﻠﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻮﻟﺪ،ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﻭﺍﯾﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ،( ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺳﺘﻮﻧ ﻬﺎﯼ ﻧﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻭﺳﺖ، ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ )

ﮔﻔﺘﻢ :  ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﻭﻻ ﺿﺪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ :  « ﻭَﺍﻟﻠَّـﻪُ ﺃَﺧْﺮَﺟَﮑُﻢ ﻣِّﻦ ﺑُﻄُﻮﻥِ ﺃُﻣَّﻬَﺎﺗِﮑُﻢْ ﻟَﺎ ﺗَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ ﺷَﯿْﺌًﺎ ﻭَﺟَﻌَﻞَ ﻟَﮑُﻢُ ﺍﻟﺴَّﻤْﻊَﻭَﺍﻟْﺄَﺑْﺼَﺎﺭَ ﻭَﺍﻟْﺄَﻓْﺌِﺪَﺓَ ۙ ﻟَﻌَﻠَّﮑُﻢْ ﺗَﺸْﮑُﺮُﻭﻥَ .» ( ﺳﻮﺭﻩ ﺷﺮﯾﻔﻪ ﻧﺤﻞ : ﺁﯾﻪ78 ) ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎلی که ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ، ﺍﺯ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﺘﺎﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺩﻝ ﺩﺍﺩ، ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ. 

ﺛﺎﻧﯿﺎ ، ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻨﺒﺮ ﮔﺮﯾﺰ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﮐﺮﺑﻼ ﺯﺩﯼ ﻭ ﮔﻔﺘﯽ : ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ( ﻉ ) ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﮐﻮﻓﻪ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، « ﺣﺮ » ﺟﻠﻮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﮐﻮﻓﻪ ﺑﺮﺳﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﺭﺍﻩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ « ﺣﺮ » ﻧﯿﺰ ﺁن ها ﺭﺍﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺍین که ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﺐ ﺍﻣﺎﻡ( ﻉ ) ﻗﺪﻡ ﺍﺯ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﮐﺎﺏ ﺯﺩ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﻧﻬﯿﺐ ﺯﺩ ﻭ ﻫﯽ ﮐﺮﺩ، ﻣﺮﮐﺒﺶ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﮑﺮﺩ،

 

ﺍﻣﺎﻡ  ﻣﺘﺤﯿﺮ ماند ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﺳﺐ ﺣﺮﮐﺘﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ، ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ شخص ﻋﺮﺑﯽ ﺭﺍ ﯾﺎﻓﺖ ، ﺍﻣﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻧﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭼﯿﺴﺖ؟

ﻋﺮﺏ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻏﺎﺿﺮﯾﻪ ( ﻗﺎﺫﺭﯾﻪ ) ،

ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ( ﻉ ) ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ :ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﺳﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻋﺮﺏ ﮔﻔﺖ : ﺷﺎﻃﯽ ﺍﻟﻔﺮﺍﺕ ، ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﺳﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ﮔﻔﺖ : ﻧﯿﻨﻮﺍ ،

ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﺳﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﮔﻔﺖ : ﮐﺮﺑﻼ!

ﺍﻣﺎﻡﺣﺴﯿﻦ ( ﻉ ) ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻫﺎﻥ ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺟﺪﻡ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﺷﻤﺎ ﮐﺮﺑﻼ ﺍﺳﺖ؛

 

ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ !ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ( ﭼﻄﻮﺭ ، ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﺒﺶ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﻣﺎﻡ ( ﻉ) ،

 

ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻋﺮﺏ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﻣﺤﻞ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ؟

ﺟﻨﺎﺏ ﻓﻠﺴﻔﯽ ! ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺍﻣﺎﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﯾﺪ؟ ﮐﻪ ﻧﻌﻮﺫﺑﺎﻟﻠﻪ ﺍﺳﺒﺶ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﻄﻠﻊ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﺣﺐ ﺍﺋﻤﻪ؟ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺍﺳﻼﻡ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻗﺖ ﻭ ﺗﺎﻣﻞ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ "

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۰۶:۰۱
مهدی پورابراهیم

 

من نمی گویم کسی بی درد نیست 

هرکسی دردی ندارد مرد نیست 

 

گرخطر می بارد از هر فصل سرد

دوستی را باید اول بیمه کرد

 

لیک میگویم که فصل سوختن 

آب را هم میتوان آموختن 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۰۵:۴۷
مهدی پورابراهیم

اگر مهربان باشی  تورا به انگیزه های پنهان متهم میکنند اما مهربان باش 

 

اگر شریف و صادق و درستکار باشی فریبت میدهند اما شریف و درستکار و صادق باش 

 

نیکی های امروز تو را فراموش میکنند اما نیکوکار باش 

 

درانتها خواهی دید آنچه می ماند میان تو و خدای تو است نه میان تو و مردم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۰۵:۳۷
مهدی پورابراهیم

دختره به مامانش میگه : مامان اسب آرزوها چیه ؟

 

مامانه میگه : یه خرسیاهی عین بابات !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۰۵:۳۰
مهدی پورابراهیم

 

کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود

 

چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن میشود 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۸ ، ۱۹:۴۶
مهدی پورابراهیم

آن شب که تورا کردم از خواب خوشت بیدار 

 

گفتم که بخور این را  این سیب خودم چیدم از آن طرف دیوار 

خوردی و خوشت آمد گفتی که بکن حالا تعریف از این دیدار 

 

می دادی و میکردم تو درس محبت را من گوش به این اقرار 

درپشت تو بنشستم تا صبح تورا کردم هرلحظه دعا بسیار 

 

آن شب شب خوبی بود هی کردم وهی دادی 

من گریه برای تو توعشق به این دیدار 

 

شعر از ایرج میرزا 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۸ ، ۲۲:۰۰
مهدی پورابراهیم

 

هروقت نون دلت را خوردی برکت سرازیر میشه 

 

بی بی میگفت : فکر نکنی برکت فقط پوله ها 

همین که دلت خوش باشه یعنی برکت سرازیر شده 

 همین که شب چراغ خونه ات روشن باشه

و بوی غذای گرم  از آشپز خونه ات بیاد بیرون یعنی برکت 

 

هرجا که زانوهایت تاب و تحمل مشکلات را نداشت

وعزیزی زیر بازوانت را گرفت تا بلند شوی یعنی برکت 

 

اگر اولاد اهل داشتی و همسرت با کم وزیادت ساخت یعنی برکت 

برکت به شما دستهایی است که توی سفره ات دراز میشه 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۸ ، ۲۱:۴۱
مهدی پورابراهیم

پروردگارا آینده پنهان است و من چیزی نمی بینم 

اما تورا می بینم و تو همه چیز را می بینی 

 

پروردگارا 

اگر موجب آزردگی کسی شدم به من قدرت عذرخواهی از آنان بده 

واگر دیگران مرا آزردند به من قدرت بخشش آنان را بده 

 

من خدایی دارم که مرا می فهمد همه درد مرا می داند و  مرا می خواند 

یاد او ذکر من است همه جا یار من است 

 

امروز برای همه عشق و آرامش سلامتی و نیکبختی آرزو دارم 

 

پروردگارا عطا کن به آنان هرآنچه که برایشان خیر است 

و دلشان را لبریز از شادی کن  

ولبخند را برلبانشان شکوفا کن 

 

آمین  ای مهربان ترین مهربانان 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۸ ، ۲۱:۳۱
مهدی پورابراهیم

آدم های شجاع قصه ما  اندوه فرصت از دست رفته را نمیخورند 

ونگران آینده نیامده نیستند 

 

آدم های شجاع قصه ما همان هایی هستند که وقتش که برسد

خودشان را از هرچه باید و نباید جدا میکنند

یک دفعه و ناگهانی از تمام تعلقاتشان دل میکنند و کوله پشتی را می بندند و با یک کوله پشتی راهی میشوند 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۸ ، ۲۱:۲۴
مهدی پورابراهیم

گاهی اوقات قرار است که درپیله درد 

نم نمک شاپرکی خوشکل و زیبا بشوی 

 

گاهی انگار ضروریست بگندی در خود 

تا مبدل به شرابی خوش و گیرا بشوی 

 

گاهی از چاه قرار است به زندان بروی 

آخرقصه هماغوش زلیخا بشوی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۸ ، ۲۱:۱۶
مهدی پورابراهیم

زندگی کوچه سرسبز میان دل دشت 

که در آن عشق مهم است و گذشت 

 

زندگی مزرعه خوبی هاست 

زندگی راه رسیدن به خداست 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۸ ، ۲۱:۱۲
مهدی پورابراهیم

ادمیزاد حکایت است حکایت تلخ حکایت شیرین 

آدمیزاد شکننده است

اما هیچ نیرویی در این دنیا به قدرت نیروی روحی انسان نمی رسد

به شرطی که اراده و وقوف وآگاهی  داشته باشد 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۸ ، ۲۱:۰۹
مهدی پورابراهیم

قانون مانند تار عنکبوت است فقط حشرات ریز را اسیر میکند 

 

حشرات بزرگ آن را پاره میکنند و رد می شوند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۸ ، ۲۱:۰۵
مهدی پورابراهیم

زندگی یک اثر هنری است نه یک مسئله ریاضی 

 

به آن فکر نکن از آن لذت ببر 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۸ ، ۲۱:۰۱
مهدی پورابراهیم