شعر تک بیت دوبیت و اشعارکوتاه 3
خواهیم که از این پس همه از عشق بگوییم ...
یک عمر عبث داد زدیم بر سر بیداد
===================
قلبت را سمت چپ بگذارند....و بگویند....برو به راه راست.....!
چه آزمون دشواری !؟
========================
روز ماه رمضان ،زلف میفشان که فقیه،
بخورد روزه خود را به گمانش که شب است
===========================
لبخند تورا چند صباحی ست ندیدم
یک بار دگر ... خانه ات آباد ... بگو سیب
===================
دیگر بوی آدمیزاد هم نمیدهیم ...
گرگها هم برای خوردن ما ناز میکنند
=====================
رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد
ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم
====================
هر که با عشق آشنا شد مست شد
وارد یک راه بی بن بست شد
===================
تو آجر افتاده ی ده قرن سکوتی
من روزن وامانده ی ده قرن هیاهو
====================
چه پشتـکار شگرفی . . . هنوز در قفسم
هنوزهستم و از رو نمیرود نفسم
=================
هر کس که تو را خدای خود پندارد
کفرش به کنار ، عجب خدایی دارد
================
باد مشتی ورق از دفتر عمر آورده
عشق سرگرم به سوزاندن این اوراق است
=====================
این موج که سر به صخره ها می کوبد با من چه شباهت عجیبی دارد!
==================
وچه کردی که به عشق توگرفتار شدم
دیشب از زمزمه عشق توبیدارشدم
=======================
دست مرا بگیر، که در عشق حل شویم!
ورد زبان مردم اهل محل شویم ..
تو قهر میکنی و من از پنجره .. نخواه!
مهمان سال بعدی ماه عسل شویم!
=====================
بگذارتابگویم تقدیرلاابالیست
دنیابه این بزرگی یک کوزه سفالیست
بایدکه مهربان بود بایدکه عشق ورزید
زیراکه زنده بودن هرلحظه احتمالیست
=======================
ای شهد لبت شباهتی از شکلات
شیرینی خنده های تو شاخ نبات
"سجاده نشین با وقاری بودم"
ای بر پدر کرشمه هایت صلوات!
=====================
مهرت ز ازل به بندبندم کردند
تا خوب به تو علاقه مندم کردند
من کودک نوپاى زمین خوربودم
باجمله ی "یاعلى" بلندم کردند
=================
در بندگی اش شبیه حق واحد شد
هرکس که گرفت دامنش عابد شد
آن گونه نفس بزن که هر جا رفتی
گویند غلام مرتضی علی وارد شد
=====================
چند روزیست دلم میلِ زیارت دارد . . .
نکند باز " فراخوانِ " گنهکاران است ؟!
========================
همه آدم ها ظرفیت بزرگ شدن را ندارند، اگر بزرگشان کنیم گم می شوند و دیگر نه شما را می بینند و نه خودشان را.
بیاییم به اندازه آدم ها
دست نزنیم.....
"سیمین بهبهانی"
===================
به دنبال واژه نباش
کلمات فریبمان می دهند
وقتی اولین حرف الفبا
کلاه سرش می رود
فاتحه کلمات را باید خواند.
========================
از پشت تریبونِ دلم عشق چنین گفت
محبوب تو زیباست،قشنگ است،ملیح است
اعضای وجودم همه فریاد کشیدند
احسنت! صحیح است صحیح است صحیح است!
==============================
هم روسری ات به پشت سر افتاده
هم موی تو تا قوس کمر افتاده
لا حول و لا قوه الا بالله
اسلام دوباره در خطر افتاده
=====================
از نیازم ناز و از ناز تو می جوشد نیاز
حیرتی دارم که معشوق توام یا عاشقم
==========================
ناامید از در رحمت به کجا بایدرفت؟...
یارب از هرچه خطا رفت هزار استغفار....
سعدی