باباجون شیرازی blog.ir

سخن من این است . تو چه می اندیشی؟

باباجون شیرازی blog.ir

سخن من این است . تو چه می اندیشی؟

باباجون شیرازی blog.ir

ما نمی مانیم و عکس ها می مانند
کار دنیا همیشه برعکس است

**********************

شکوه نام تورا لمس میکنم مادر

***********************

این عکس مادرمه اون کوچولو هم پسرمه . حالا دیگه بزرگ شده بابا شده و من هم بابا بزرگ شده ام
سلام
برحسب اتفاق متوجه شدم بلاگی به نام blog.ir در فضای مجازی وجود داره نام مناسب و ساده آن جذبه خاصی برایم داشت با خوشحالی اما با نگرانی درصدد ایجاد وبلاگ در این سایت شدم .

نگرانی من از این بابت : تقریبا سال 85/86 در میهن بلاگ وبلاگ داشتم پس از یکسال سرور سایت سوخت و تمام مطالب و نوشته هایم از دست رفت سپس در بلاگفا وبلاگ ایجاد کردم که آن نیز بعد از شش هفت سال به علت اشکالات پیش آمده در سرور سایت متاسفانه در حال از دست رفتن است . اکنون در سایت blog.ir وبلاگ زده ام

دوستان به طنز به من میگویند قدمم شوم است امیدوارم حضور من و قدم من برای سرور این سایت شوم نباشد

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

نویسندگان

آخرین مطالب

کلید خوشبختی و بدبختی در دست توست 

 

اگر بخواهی از زندگی لذت ببری همه چیزش لذتبخش است 

 

اگر بخواهی رنج بکشی همه چیزش رنج آور است 

 

پس کلید خوشبختی و بدبختی در دست توست در وجود توست 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۸ ، ۲۰:۵۹
مهدی پورابراهیم

بر نمی آید ز من کاری دگر 

 

دف می زنم 

 

دف می زنم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۵:۳۰
مهدی پورابراهیم

زنده یاد دکتر علی شریعتی در کتاب حسین وارث آدم میفرماید 

 

شهادت جنگ نیست 

رسالت است 

 

شهادت سلاح نیست 

پیام است 

 

شهادت کلمه ای است که با خون تلفظ می شود 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۵:۲۴
مهدی پورابراهیم

هنگامی که در دعا و مناجات به خطاهای خود اعتراف میکنیم و دیده برکاستی های خود می گشاییم این خودشناسی و اعتراف و چشم گشودن بر ضعف ها و معایب خود میتواند موجب چشم پوشی از معایب دیگران و مانع داوری و قضاوت ما از دیگران شود 

 

مهمتر اینکه درمی یابیم دشمن اصلی ما در بیرون از ما نیست بلکه از جانب خود ما است 

همه از دست غیر کنند ناله 

سعدی از دست خویشتن فریاد 

 

تو با دشمن نفس هم خانه ای 

چه در بند پیکار بیگانه ای 

 

در نیایش اعتراف میکنیم بیشتر از هرکس دیگری خود بر خود ستم کرده ایم 

یا ایهاالناس انما بغیکم علی انفسکم (یونس 23)

ای مردم سرکشی شما فقط به زیان خود شما است 

 

ربنا ظلمنا انفسنا و ان  لم ت غفر  لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین (اعراف 23)

پروردگارا ما بر خویشتن ستم کرده ایم  واگر بر ما نبخشایی و به ما رحم نکنی مسلما از زیان کاران خواهیم بود

 

اللهم انی اعوذ بک من علم لاینفع 

ومن قلب لایخشع 

ومن نفس لاتشبع 

خدایا به تو پناه می برم  از دانشی که نافع نیست 

از قلبی که خاشع نیست 

و از نفسی که سیر نمیشود 

 

مولانا در نیایشی می فرماید 

 

باز خر ما را از این نفس پلید 

کاردش تا استخوان ما رسید 

 

از چوما بیچارگان این بند سخت 

کی کشاید ای شه بی تاج و تخت 

 

این چنین قفل گران را ای ودود 

کیتواند جز که فضل تو گشود 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۴:۵۹
مهدی پورابراهیم

سلام برتو     که زیباترین  شیرین ترین  و  پرنشاط ترین کلمه  سلام است 

 

سلام برآسمان و زمین   و سلام برعشق 

 

هیچ بارانی ردپای خوبان را از کوچه های خاطرات نخواهد شست

 

دوست داشتن فقط گفتن نیست

 

گاه سکوت است

 

گاه نگاهی مهربان است

 

گاه دعا از دل و جان است

 

و گاه یک پیام  

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۰۵
مهدی پورابراهیم

توی زندگی هرکاری کردیم دهنمون سرویس شد 

 

هروقت از این بابت گله کردم  گفتند امتحان الهی است 

 

بدینگونه شد که دکترای الهیات گرفتم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۰۴
مهدی پورابراهیم

درسینه اگر یک خبری هست بگویید 

 

ازهرچه که دستان مرا بست بگویید 

 

هشیار نمیجویم و در شهر بگردید 

 

یک مست اگر هست به آن مست بگویید 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۰۴
مهدی پورابراهیم

سعدی علیه الرحمه میگوید 

 

ورهیچ نباشد

 

چون تو هستی

 

 همه هست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۰۳
مهدی پورابراهیم

آمار نشان میدهد رزق و روزی از ساعت 9 صبح به بعد تقسیم میشود 

 

زیرا اگرصبح زود تقسیم میکردند رفتگران راننده های اتوبوس و تاکسی معلمین و دانش آموزان عزیز همه پولدار و ثروتمند بودند 

 

اما بازاریان همه از ساعت 9 صبح به بعد سرکار میروند و پولدار و ثروتمند هستند 

 

حالا هی صبح زود بیخود پانشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۰۳
مهدی پورابراهیم

شده تا نیمه شب در بزنی  وا نکنند ؟

یا دری را شده با سر بزنی  وا نکنند ؟

 

روی یک پله  درخانه بی فرجامی 

بتپی ، قلب کبوتر بزنی  وانکنند؟ 

 

خنده ای کردم و گفتم دل من گریه نکن 

تو اگر صد شب دیگر بزنی  وا نکنند 

 

این در بسته عزیزم  ، همه وابسته به توست 

شده باور کنی و در بزنی  وا نکنند ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۰۲
مهدی پورابراهیم

دوچیز انسان را نابود میکند 

 

مشغول بودن به گذشته و مشغول شدن به دیگران 

 

هرکس در گذشته بماند آینده را از دست می دهد 

 

هرکس نگهبان رفتار دیگران شود آسایش و راحتی خود را از دست میدهد

 

گذشته هایت را ببخش 

زیرا آنان همچون کفش های کودکی تو هستند 

نه تنها برایت کوچکند 

 

بلکه تو را از برداشتن گام های بزرگ باز می دارند 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۰۱
مهدی پورابراهیم

در حال حاضر اصلاح طلبان و اصول گرایان به عمد یا به جهل دوتیغه یک قیچی هستند

که گردن مردم را می برند و خون ملت را شیشه میکنند .

امپریالیسم و صهیونیسم نیز از این حرکت این دوگروه عشق میکند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۱۵:۱۷
مهدی پورابراهیم

در شهر وینسبرگ آلمان

قلعه ای وجود داردبنام زنان وفادار

که داستان جالبی داردو مردم آنجا با افتخار آنرا تعریف میکنند:

در سال 1140 میلادی

شاه کنراد سوم شهر را تسخیر میکند و

مردم به این قلعه پناه می برند

وفرمانده دشمن پیام میدهد

که حاضر است اجازه بدهد

فقط زنان وبچه ها ازقلعه خارج شوند

و به رسم جوانمردی با ارزش ترین دارایی خودشان را هم بردارند و بروند

به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشند

قیافه فرمانده دیدنی بود

وقتی دید

هر زنی شوهرخودش را کول کرده

ودارد ازقلعه خارج میشود ...!

زنان مجردهم پدر یا برادرشان را حمل میکردند

شاه خنده اش میگیرد

اما خلف وعده نمی کند و اجازه میدهد بروند

و این قلعه از آنزمان تا به امروز به نام " قلعه زنان وفادار" شناخته میشود

اینکه با ارزش ترین چیز زندگی مردم آنجا پول و چیزهای مادی نبود

و اینکه اینقدر باهوش بودند

که زندگی عزیزان خود را نجات دادند تحسین برانگیز است

دعاکنیم دراین روزگار نیز باارزشترین داراییهای دنیوی ما

خانواده وعزیزانمان باشند

نه پول،ثروت،ماشین،خانه ،پست ومقام ...

چرا که ارزش اینها به انسانهای دور و برمان است،

به«انسانیت همه مان»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۴ ، ۱۲:۴۵
مهدی پورابراهیم

دفاع منصفانه یک زن از مردان

یک وقت هایی فکر میکنیم مرد بودن، چقدر می تواند غمگین باشد!!،

 هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید...

هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمیکند...

هیچ انجمنی، با پسوند «... مردان» خاص نمیشود...!!،

مرد ها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند...

 این روزها، همه یک بلند گو دست گرفته اند و از حقوق و دردها و دنیای زنان می گویند.

در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مردها است. یکی از همین مردهایی که دوستمان دارند.

وقتی میخواهند حرف خاصی بزنند هول می شوند. حتی همان مرد هایی که دوستمان داشتند ولی رفتند...

یکی از همین مرد های همیشه خسته. از همین هایی که از ۱۸ سالگی دویدن را شروع میکنند. و مدام باید عقب باشند.

مدام باید حرص رسیدن به چیزی را بخورند. سربازی، کار، در آمد، تحصیل...مسئولیت زندگی...حفظ ناموس...

همه از مرد ها همه توقعی دارند. باید تحصیل کرده باشند. پولدار، خوشتیپ، قد بلند، خوش اخلاق، قوی...

و خدا نکند یکی از اینها نباشند !!! 

 ما هم برای خودمان خوشیم !

 مثلا از مردی که صبح تا شب دارد برای در آمد بیشتر برای فراهم کردن یک زندگی خوب برای ما که عشقشان باشیم به قولی سگ دو می زند، توقع داریم که شبش بیاید زیر پنجره مان ویالون بزند و از مردی که زیر پنجره مان ویالون می زند توقع داریم که عضو ارشد هیات مدیره ی شرکت واردات رادیاتور باشد !!

توقع داریم همزمان دوستمان داشته باشند، زندگی مان را تامین کنند، صبور باشند و دلداریمان بدهند،

خوب کار کنند و همیشه بوی خوب بدهند و زود به زود سلمانی بروند و غذاهای بد مزه ی ما را، با اشتیاق بخورند .

با ما مهمانی هایی که دوست داریم، بیایند و هر کسی را که ما دوست داریم دوست داشته باشند.دموده نباشن...گیر ندن...!!،غیرتی نباشن...!!!،روشنفکر باشن...!!،

دوست های دوران مجردیشان را فراموش کنند، و "نان استاپ" توی جمع، قربان -صدقه مان بروند،

هیچ زن زیباتری را اصلا نبینند، 

، باپای خسته و دل مضطرب پا به پای خانم ها تو بازارا بچرخن...!،

و..........................

 مرد ها دنیای غمگین صبورانه ای دارند.

 بیایید قبول کنیم. مرد ها صبرشان از ما بیشتر است. وقت هایی که داد میزنند وقت هایی هم که توی خیابان دست به یقه می شوند وقت هایی که چکشان پاس نمیشود وقت هایی که جواب اس ام اس شب به خیر را نمیدهند ،

وقت هایی که عرق کرده اند وقت هایی که کفششان کثیف است تمام این وقت ها خسته اند و کمی غمگین.

و ما موجودات کوچک شگفت انگیزه غرغروی بی طاقت را هم ، دوست دارند.

دوستمان دارند، و ما همیشه فکر میکنیم که نکند من را برای خودم نمیخواهد؛ برای زیبایی ام میخواهد !! 

نکند من را فقط برای شب هایش میخواهد ؟

نکند من را برای چال روی لپم میخواهد ؟

 در حالی که دوستمان دارند؛ ساده و منطقی...

مرد ها همه دنیایشان همین طوری است. ساده و منطقی...

درست بر عکس دنیای ما !!! 

 بیایید بس کنیم.

بیایید میکرفون ها و تابلو های اعتراضیمان را کنار بگذاریم.

من فکر میکنم مرد ها، واقعن مرد ها،

آنقدر ها که داریم نشان میدهیم، بد نیستند !! 

 مردها دلشان زنی میخواهد، وفادار؛

که کنارش آرامش داشته باشند. فقط همین.

کمی آرامش در ازای همه ی فشار ها و استرس هایی که برای خوشبخت کردن ما تحمل میکنند.

کمی آرامش در ازای قصر رویایی ای، که ما طلب میکنیم...

بر خلاف زندگی پر دغدغه ای که دارند، تعریف مردها از خوشبختی، خیلی ساده است.

 (( " میم " مثل " مرد " )) 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۴ ، ۱۲:۴۴
مهدی پورابراهیم

دمکراسی دروغ و دین و قوانین حقوق بشری بازیچه است 

تا زمانیکه افسار  اقتصاد و رسانه های دنیا و بالطبع اقتصاد و رسانه های ایران در دست "ابرسرمایه داران صهیونیستی " است  دمکراسی دروغ و دین و قوانین حقوق بشری بازیچه است وحکومت های دمکراتیک و جمهوری اسلامی قبری خالی است که ما برسر آن نشسته ایم و گریه میکنیم 

 

در این سی و اندی سال که از برپایی نظام جمهوری اسلامی میگذرد شخصا به این نتیجه رسیده ام که تمام ادیان حتی دین اسلام با تمام اکمال و زیبایی هایی که دارد در مرحله اجرا باذات پراضداد بشر همخوانی ندارد و به راحتی به انحراف کشیده میشود و مورد سوء استفاده قرار میگیرد .

 

 افراد منحرف ، سودجو و گرگ صفت میتوانند به راحتی در لباش میش دین را بازیچه قرار داده و به راحتی به مطامع مورد نظر خود دسترسی پیدا کنند .

طنز تاریخ را بنگرید که حکومت استبدادیو متحجر عربستان اعلام میکند در فلان کشور دمکراسی وجود ندارد و مدعی سرکوب آنها میشود

حکومت استبدادی و متحجرعربستان  به نام آزادی و دمکراسی جنگ و خون ریزی راه می اندازد و تلخ تر از همه اروپا و آمریکا وسازمان  ملل که مدعی دمکراسی و حقوق بشر هستند  دست عربستان را باز گذاشته و مستقیم و غیر مستقیم از خون ریزی های این به ظاهر مسلمان و خادم الحرمین حمایت میکنند

 منتظر ارشاد و راهنمایی و نظرات شما هستم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۴ ، ۱۲:۴۱
مهدی پورابراهیم

ﺍﻣﺸﺐ ﺷﺐ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭﺍﺣﺪﻩ  !

ﺧﺪﺍ ﺳﺎﯾﺖ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ

 

ﺩﻭ ﺷﺐ ﻫﻢ ﺣﺬﻑ ﻭ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ

 

ﺣﻮﺍﺳمون ﺑﺎﺷﻪ تو ﺧﻮﺍﺏ غفلت ﻧﻤﻮﻧﯽم !!

🌾🌸🌾🌸🌾🌸

                        التماس دعا     

=======================

امشب ای خالق یکتا همه را می بخشی

در شب قدر،خدایا همه را می بخشی

 

ای کریمی که همه ریزه خورخوان توأند

سفره ات هست مهیّا همه را می بخشی

 

گر چه ما غرق گناهیم ولی از سر لطف

می کنی باز مدارا همه را می بخشی

 

به علی،احمد و زهرا،به حسین و به حسن

تو،به این حُرمت اَسما همه را می بخشی

 

مِهر و کینه دو پر و بال عروج دل ماست

به تولّی و تبرّی همه را می بخشی

 

شیعه ی حیدر و آتش ... چقدَر بی معناست

مطمئنّم که به مولا همه را می بخشی

 

دست خالی نرود هیچ کسی از این جا

تو در این لیله ی احیا همه را می بخشی

 

آن قدر لطف و عنایت به همه داری که

نه فقط اهل دعا را همه را می بخشی

 

یک نفر گر که دعایش به اجابت برسد

شک ندارم که تو یکجا همه را می بخشی

 

به خدایی تو سوگند که در وقت سحر

وسط گریه و نجوا همه را می بخشی

 

پر توبه بده تا سوی تو پرواز کنم ...

... تا ببینم که چه زیبا همه را می بخشی

 

من زمین خورده ام امّا نه شبیه عبّاس

به زمین خوردن سقّا همه را می بخشی

التماس دعا ....

==============

شب قدر شب بیدار شدن است... نه بیدار ماندن...

دعا کنیم بیدارشویم...

اگر یادتان بود و باران گرفت

 دعایی به حال بیابان کنید

دعایی به حال دل ما کنید

======================

: ﺑﺮ ﺭﻭﺡ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺗﯿﻎ ﺯﺩﻧﺪ

ﺑﺮ ﻣﺮﺩﺗﺮﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺟﻬﺎﻥ ﺗﯿﻎ ﺯﺩﻧﺪ

ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪمی زد و ﻣﺎﻩ ﺑﺮﺳﺮ 

ﺍﻧﮕﺎﺭﺑﻪ ﻓﺮﻕ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺗﯿﻎ ﺯﺩﻧﺪ .


 ﺿﺮﺑﺖ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ ‏(ﻉ ‏) ﺗﺴﻠﯿﺖ ﺑﺎﺩ

التماس دعا

===============

دو سه شب مانده که با گریه مباهات کنم

به حسینیه بیایم و مناجات کنم 

 

دو سه شب مانده ابوحمزه بخوانم یارب

از سر خوف و رجا با تو ملاقات کنم

 

کاش آدم بشوم... محض رضای دل تو

پی عصیان نروم ، بلکه مراعات کنم

 

رمضان آمد و گشت و من بیچاره فقط

باید اظهار پشیمانی از عادات کنم

 

مطمئنم وسط روضه مرا می بخشی

یادی از زخم سر مادر سادات کنم 

 

 بی نوایم به علی نان و نوایم بدهید

روسیاهم نظری کرده بهایم بدهید

 

 آرزویم همه این است مقرب باشم

میشود که دوسه تا جام بلایم بدهید

 

سگ اصحاب علی هستم و در خانه ی او

میشود با کرم فاطمه جایم بدهید؟؟

 

به هوای سفری سوی نجف میمیرم

پر پرواز به ایوان طلایم بدهید 

 

باب رفتن به نجف از گذر کرببلاست

به حسین بن علی حال بکایم بدهید

 

نذر کردم پدر و مادر خود را ببرم

دو سه تا تذکره ی کرببلایم بدهید

 

عرفه....لطمه زنان...شارع بین الحرمین

رخصت هروله در سعی و صفایم بدهید

================

و قسم خورده ترین تیغ، فرود آمد و رفت

ناگهان هر چه نفس بود، کبود آمد و رفت

 

در خطر پوشی دیوار، ندیدیم چه شد

برق نفرین شده ای بود، فرود آمد و رفت

 

کودکی، بادیه ای شیر، خطابی خاموش:

«پدرم را مگذارید، که زود آمد و رفت»

 

از خَم کوچه پدیدار شد انبان بر دوش

تا که معلوم شد این مرد که بود، آمد و رفت

 

از کجا بود، چه سان بود؟ ندانستیمش

این قدر هست که بخشنده چو رود آمد و رفت

 

#محمدکاظم_کاظمی

=====================

قرآن به سر گرفتم و گفتم: سلام عشق!

یعنی به جز حریم تو بر من حرام عشق

 

ترسم که در سماع شوم از دعای دست

آن جا که قبله گاه تو باشی، امام: عشق!

 

با خون وضو بگیر و دو رکعت غزل بخوان

آن دم که اذن می دهد از روی بام عشق

 

از رکعت نخست در افتاده ام به شک

در سجده کفر گفته ام و در قیام عشق

 

سی پاره ی حضور مرا چله بست شو

قرآن به سر بگیر و بگو: والسلام عشق!

 

علیرضا بدیع

====================

«هر بیت اشاره به یکی از"حضرات معصومین علیهم السلام"داره»

 

در شب قدر دلم با غزلی هم دم شد / بین ما فاصله ها واژه به واژه کم شد

 

بیت‌هایم همه قرآن روی سر آوردند / چارده مرتبه. آنگاه دلم محرم شد

 

ابتدا حرف دلم را به نگاهم دادم / بوسه می‌خواست لبم، گنبد خضرا خم شد

 

خم شد آهسته از اسرار ازل با من گفت / گفت: ایوان نجف بوسه گه عالم شد

 

بعد هم پشت همان پنجره‌ی رویایی / چشم من محو ضریحی که نمی‌دیدم شد

 

خواستم گریه کنم بلکه بر این زخم عمیق / گریه مرهم بشود، خون جگر مرهم شد

 

گریه کردم، عطش آمد به سراغم، گفتم: / به فدای لب خشکت! همه جا زمزم شد

 

آنقدر دور حرم سینه زدم تا دیدم / کعبه شش گوشه شد آنگاه دلم محرم شد

 

روی سجاده‌ی خود یاد لبت افتادم / تشنه‌ام بود، ولی آب برایم سم شد

 

زنده ماندم که سلامی به سلامی برسد / از محمد به محمد که میسر هم شد

 

من مسلمان شده‌ی مذهب چشمی هستم / که درآن عاطفه با عشق و جنون توام شد

 

سالها پیر شدم در قفس آغوشت / شکر کردم، در و دیوار قفس محکم شد

 

کاروان دل من بسکه خراسان رفته است / تار و پود غزلم جاده‌ی ابریشم شد

 

سالها شعر غریبانه در ابیات خودش / خون دل خورد که با دشمن خود همدم شد

 

داشتم کنج حرم جامعه را می‌خواندم / برگ در برگ مفاتیح پر از شبنم شد

 

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت / یک قدم مانده به او کار جهان در هم شد

 

بیت آخر نکند قافیه غافلگیرت / آی برخیز ز جا قافیه یا قائم شد... 

« سید حمیدرضا برقعی»

======================

ای دل بسوز تا شب احیا نیامده

تقدیر ماهنوز به دنیا نیامده 


فرقی نکرده ایم زاحیای سال پیش 

توبه چرا سراغ دل ما نیامده 


گویی به گوش عده ای از ما هنوز هم 

هل من معین غربت آقا نیامده 


آری برای بنده شدن وقتمان کم است 

ای دل بسوز تا شب احیا نیامده

 

 

«اللهم عجل لولیک الفرج»

=====================

امشب علی میریزد اشک باورش را

در کوفه می گوید اذان آخرش را

 

روی لبش انا الیه راجعون است

در آسمان ها دوخته چشم ترش را

 

مرغابیان خانه دامن را نگیرید

خالی کنید ای عرشیان دور و برش را

 

با رفتن بابا خدا می داند و بس

در بین خانه حال زار دخترش را

 

ای ابن ملجم زودتر از جای برخیز

او قصد دارد که ببیند همسرش را

 

او قصد دارد که ببیند بار دیگر

رنگ کبود صورت نیلوفرش را

 

با تیغ زهرآلود فرقش را شکستند

هم فرق او را هم نماز آخرش را

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۷
مهدی پورابراهیم

تصمیم داشتم برا افطاری همتونو دعوت کنم کافی شاپ یا رستوران...

بعد با خودم گفتم به یه چیزی دعوتتون کنم که سودی هم واستون داشته باشه...

افطاری و کافی شاپ که فقط چاقتون میکنه و برای سلامتی هم ضرر داره...

 

پس تصمیم گرفتم ؛

شما رو به ایمان و تقوا و عمل صالح دعوت کنم..!

باشد که رستگار شوید

=================

روزه ات مقبول اما یک سوالی داشتم ..

بی قرارت کرد دست بی قراری روزه دار ؟..

...

در سیاهی بینوایی را تو پوشاندی لباس ؟..

نور بودی در میان شام تاری روزه دار ؟..

...

خوب دیدی حول و حوشت را نباشد بی کسی ..

دست دادی بر غریبی دست یاری روزه دار ؟..

...

کودکان گل فروش خسته چشمت را گرفت ؟..

بودی از حال خرابی درخرابی روزه دار ؟..

...

با زبانت حق لالی را گرفتی از کسی ..

اعتنا کردی به ظلم آشکاری روزه دار ..

...

شاد کردی چشمهایی را که از غم می گریست ؟..

پاک کردی از میان ، گرد و غباری روزه دار ؟..

...

بغض مرد آبرو داری تو را بی چاره کرد ؟..

شرم کردی از غم چشم خماری روزه دار ..

...

سفره ی بی نان یک همسایه قلبت را شکست ؟..

از سبدهایت به او دادی اناری روزه دار ؟..

...

روبَه بی دست و پایی را که در منظومه بود ..

بردی و دادی به او هم از شکاری روزه دار ؟..

...

گوشهایت را گرفتی از کلام ناصواب ؟..

چشم را بستی به شیطانهای جاری روزه دار ؟..

...

احترام والدینت را تو آوردی به جا ؟..

در اطاق خانه یا سنگ مزاری روزه دار

...

بوسه بر دستان مادر یا که بر سنگش زدی ؟..

خارجش کردی تو از چشم انتظاری روزه دار ؟..

...================

بی منت و ادعا بیا در بغلم

 

بی واهمه از خدا بیا در بغلم

 

افطار بیا. سحر برو. اینجوری

 

هم روزه بگیر هم بیا در بغلم...

=================

روزه می گیرم، ولی یادت خرابش می کند

سرکه می ریزم ،ولی عشقت شرابش می کند

 

عقل می‌خواهد کمی بیدار گردد در سرم

عشق با لالایی آرام خوابش می کند

 

روزها گرمند، اما تشنگی رنج کمیست

آنکه را هجران تو هر شب عذابش می کند

 

آتشی در زیر خاکستر، تو را در چشمهاست

این دل کم تاب را کم کم کبابش می کند

 

یک نظر در آن کتاب باز ابروهای تو

اهل دل را منصرف از هر کتابش می کند

 

بر دلم نقاشی چشم سیاهت شب به شب

نقشه ی هر توبه را نقش بر آبش می کند

 

در خطابه شیخ ما غیر از خطا چیزی نداشت

عامّه، هر چند علامه خطابش می کند

 

راستی ای شیخ چون من روزه داری را، خدا

از کدامین فرقه در محشر حسابش می کند؟

==================

بس که خوردم غم تو، روزه من باطل شد!

 

نرخ کفاره ی این خوردن عمدی چند است؟

==============================

به ماه خدا نزدیک میشویم، وقت بخشیدن و صاف کردن دلهاست...

پس اگر نگاهی, صدایی, زبانی ازمن بر دلت ترکی انداخته, به بزرگی میزبان این ماه مرا ببخش.

شاید فرصتی برای جبران نباشه....

حــــلالم کـــنید....

دکتر الهی قمشه ای

========================

شاعران بدون پروانه

روزه گیران خوب و فرزانه

سحری را همیشه کم بخورید

جا بماند برای صبحانه

 

حسن شاه رجب

=========================

هرکجا سفره شود پهن، کنارش نمک است

 

نمک سفره ی این ماه  دعای فرج است

==========================

امد رمضان اسیر پرهیز شدیم

با رنج گرسنگی گلاویز شدیم

یکبار به عشق تو سحر پا نشدیم

از ترس شکم همه سحر خیز شدیم

=============================

آمدآن ماه که نامش رمضان است

 معده ازآمدنش بس نگران است!

==============================

: ماه   مبارک  آمد٬  ای    دوستان  بشارت

کز سوی دوست ما را هر دم رسد اشارت

آمد نوید  رحمت٬  ای ددل  زخواب  برخیز

باشد  که باقی  عمر٬ جبران شود خسارت

================================

۹۴۴۴: رمضان است و تو هستی چه کنم با این درد

 

ماه من یک طرف و ماه خدا یک طرف است

==================================

تا ز رویت گرفته ام روزه

 

جز به یادت نکرده ام افطار 

=======================

 وقت مهمانی یاراست بغل بازکنید

عطردیدارجبیب است کمی نازکنید

برسرسفره مهمانی آیات خدا

ذکرعجل فرجی رابه غناسازکنید

اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم

التماس دعای فرج

=========================

جویند همه هلال و من ابرویت

گیرند همه روزه و من گیسویت

 

از جمله ی این دوازده ماه تمام

یک ماه مبارک است و آن هم رویت!

===========================

باز امشب حق صدایم کرده است

وارد مهمانسرایم کرده است

با همه نقصی که در من بوده است

بازهم او دعوتم بنموده است

========================

من صورت چون ماه تو را دیده ام امشب

 

دیگر چه نیازی ست به اعلام مراجع...؟

===========================

یک دور بزن تا که تماشای تو امشب

 

آغــــــــاز کند ماه جدید قمری را

=========================


دلخوشم به نیت پاکت  و دعایی که لحظه اول اذان برای همه زمزمه میکنی.                                   

 * پیشاپیش استشمام رایحه دل انگیز رمضان گوارای وجودتان وسعادت حضوربرسفره مهمانی الهی مبارکتان باد *  التماس دعا

=================


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۰
مهدی پورابراهیم

زنده بودن حرکتی است افقی از گهواره تا گور ......

اما زندگی کردن حرکتی است عمودی  از فرش تا عرش......

زندگی یک تداوم بی نهایت اکنون هاست.

ماموریت ما در زندگی

 "بی مشکل زیستن " نیست  "با انگیزه زیستن " است.

=======================


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۸
مهدی پورابراهیم

اشعار طنزی که در ادامه خواهید خواند

ابتدا توسط خانم نــاهــیــد نــوری سروده شده و سپس جوابیه ای زیبا از نــادر جــدیــدی برای آن نوشته شده 

 

نـــاهـــیـــد نـــوری :

 

به نام خدایی که زن آفرید  /  حکیمانه امثال من آفرید

 

خدایی که اول تو را از لجن /  و بعداً مرا از لجن آفرید !

 

برای من انواع گیسو و موی   /  برای تو قدری چمن آفرید !

 

مرا شکل طاووس کرد و تو را  /  شبیه بز و کرگدن آفرید !

 

به نام خدایی که اعجاز کرد  /   مرا مثل آهو ختن آفرید

 

تورا روز اول به همراه من  / رها در بهشت عدن آفرید

 

ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید

 

خدایی که زیر سبیل شما   / بلندگو به جای دهن آفرید !

 

وزیر و وکیل و رئیس ات نمود  / مرا خانه داری خفن آفرید

 

برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب  / شراره ، پری ، نسترن آفرید

 

برای من اما فقط یک نفر   /  "براد پیت من" را" حَسَنْ" آفرید !

 

برایم لباس عروسی کشید    /   و عمری مرا در کفن آفرید

 

به نام خدایی که سهم تو را  /  مساوی تر از سهم من آفرید

 

پـاسـخ از نـــادر جـــدیـــدی :

 

به ‌نام خداوند مرد آفرین  / که بر حسن صنعش هزار آفرین

 

خدایی که از گِل مرا خلق کرد   / چنین عاقل و بالغ و نازنین

 

خدایی که مردی چو من آفرید  /  و شد نام وی احسن‌الخالقین

 

پس از آفرینش به من هدیه داد   / مکانی درون بهشت برین

 

خدایی که از بس مرا خوب ساخت   / ندارم نیازی به لاک، همچنین

 

رژ و ریمل و خط چشم و کرم    /  تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

 

دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست   /  نه کار پزشک و پروتز، همین !

 

نداده مرا عشوه و مکر و ناز   /  نداده دم مشک من اشک و فین!

 

مرا ساده و بی‌ریا آفرید   /  جدا از حسادت، بی‌خشم و کین

 

زنی از همین سادگی سود برد   / به من گفت از آن سیب قرمز بچین

 

من ساده چیدم از آن تک‌ درخت   /  و دادم به او سیب چون انگبین

 

چو وارد نبودم به دوز و کلک   /  من افتادم از آسمان بر زمین

 

و البته در این مرا پند بود   /  که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

 

تو حرف زنان را از آن گوش گیر  /  و بیرون بده حرفشان را از این

 

که زن از همان بدو پیدایش‌ات   /  نشسته مداوم تو را در کمین 

=======================

ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺟﻮﺍﺩ ﺁﻗﺎ ﺳﺒﺰﻭﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﻋﻼﻣﻪ ﺑﺤﺮﺍﻟﻌﻠﻮﻡ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺣﺎﺝ ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻮﻫﺎﺏ ﻣﺸﯿﺮ ﺧﺮﺍﺳﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﻣﺤﻤﺪ ﺗﻘﯽ ﺗﺮﺑﺘﯽ ﻓﯿﺾ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻧﯽ ﻭ ﺣﺎﺝ ﺳﯿﺪ ﻋﻠﯿﻨﻘﯽ ﻧﺮﺍﻗﯽ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﻣﻠﮏ ﺍﻟﻤﺘﮑﻠﻤﯿﻦ، ﺧﺪﻣﺖ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺣﺎﺝ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﻧﺠﻔﯽ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﻣﺮﺷﺪﺍﻟﻤﺘﮑﻠﻤﯿﻦ ﺷﺮﻑ ﺣﻀﻮﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ، 

اماﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﺸﺮﯾﻒ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻫﻤﮕﯽ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ.

========================

ﺳﻠﻄﻪ ﮔﺮی  ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﻪ ﺧﻮﺭﯼ؟ !ﮔﻔﺖ : ﮔﻮﺷﺖ ﻣﻠﺖ ... ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﻪ ﻧﻮﺷﯽ؟ ﮔﻔﺖ : ﺧﻮﻥ ﻣﻠﺖ ! ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﻪ ﭘﻮﺷﯽ؟ ﮔﻔﺖ : ﭘﻮﺳﺖ ﻣﻠﺖ ! ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯼ؟ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﺟﻬﻞ ﻣﻠﺖ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﺯ ﺟﻬﻞ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻣﯽ ﻛﻨﯽ؟ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ای ﻃﻼﺋﯽ به نام مقدسات ! ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻭ ﭼﯿﺴﺖ ﻣﺤﺎﻓﻆ ﺁﻥ ﺟﻌﺒﻪ ؟ ! ﮔﻔﺖ : ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ

=========================

طرف پای سخنرانی نشسته بوده،

 

مجلس طولانی میشه

 

به بغل دستیش میگه :

از بس که نشستم، باسنم خواب رفت،!

 

طرف میگه :بله، چند بار هم صدای خروپفش اومد!!

======================

عشق بهتر است  یا  کشک،؟؟؟؟

 

من می گویم کشک،

 

چون کشک کلسیم دارد و از پوکی استخوان جلوگیری می کند

 

ولی عشق مغز را پوک می کند!!!

 

اگر کسی استدلال بهتری داره، بگه تا  نظرم عوض بشه!!!

====================

لوبیا نخورید.

 وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اعلام کرده  نوعی لوبیا وارد ایران شده که درآن اورانیوم وجود دارد.

 چنانچه ایرانیان  از این لوبیا استفاده کنند شکمشان باد میکند و گوز هسته ای تولید میشود و این فرایند  تهدید شدیدی برای اسراییل است 

فحش ندید.  دکترهم رفتم. الان تحت درمانم

======================

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۶
مهدی پورابراهیم

دیشب هوسی دل غمینم بگرفت

اندیشه یار نازنینم بگرفت

گفتم بروم از پی دل تا دلدار

اشکم بدوید و آستینم بگرفت

==================

دیگر منتظرت نیستم !

 

این منی که می بینی

 

آخرین تیر حصاری است که

 

دورِ " آمدنت " کشیده ام

================

 دارد به سحر دعا اثرها

دست من و دامن سحرها

 

هرشب ز فریب وعده تو

چشمم شده فرش رهگذرها

=================

:ای آنکه طالب خدایی به خود آ

ازخود بطلب کز تو جدا نیست خدا

اول به خود آ،چون به خودآیی بخدا

اقرار نمایی به خدایی خدا

=====================

چو دیدی چشم ها را بسته آرام.....

بگیر از گیسویش یک دسته آرام.....

امانت دست توست ای باد امشب.....

نوازش کن ولی، آهسته.........آرام........

========================

از طعنه جاهلان نخواهم ترسید

بر خنده این زمانه، خواهم خندی

من بر سر عشق پاک خود میمانم

تا کور شود هرآنکه نتواند دید

=======================


دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند

چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند

آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟

وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند

====================

امسال دوباره اربعین و دوباره به سوی تو

انبوه عاشقان تو با عشق در جستجوی تو

من بغض میکنم که هنوز لایق نگشته ام

نزدیک شوم به سایه ساری که دهد رنگ و بوی تو

--------------------------------

گاهی گمــان نمـی کنـی و مـی شـود

گاهی نـمـی شــود کــه نـمـی شــود

گاهی هـزار دوره دعـا بی اجـابت است

گاهی نگفته قـرعه به نام تـو مـی شود

گاهی گدای گدایی و بخت با تـو نیست

گاهی تمـام شهـر گـدای تـو مـی شود

=================

فصل تابستان شده!..اصلاحواسم جمع نیست

روزها را، شصت روزی می شود ، نشمرده ام!

 

مطمئنم گفته بودی : با توام ، تا روز مــرگ

من فقط شک میکنم گاهی.....مبادا مرده ام

 محسن_نظری

========================

عشق، دعوای میان خِرَد و احساس است

سرنوشت همه عشّاق جهان، حساس است

لااقل عاشقِ معشوقه ی مردم نشوید

که به فتوای همه، مظهر حق الناس است

 

نفیسه سادات موسوى

======================

کور شد ذوقِ پسرها ، شعر گفتن سخت شد

 

مد شد از وقتی به جای دامن این شلوارها

=========================

با وفا خواندمت از عمد که تغییر کنی

 

گاه در عشق نیاز است به تلقین کردن

=======================

یک عمر درون خویش تکرار شدم

در گوشه ای از خودم تلنبار شدم

گنجشک به خواب رفته بودم دیشب

امروز ولی کلاغ بیدار شدم

=====================

بین ما خلق جهان مهر و وفا گم شده است

کج نهادی روش غالب مردم شده است

عقل میگفت بــــرو عشق به پایان آمــد

عشق میگفت بمان سؤ تفاهم شده است

=======================

چه خوش است راز گفتن به حریف نکته سنجی

 

که سخن نگفته باشی، به سخن رسیده باشد !!

 

" بیدل دهلوی "

================

یکی به جرم تفاوت تنهاست

 

و یکی به جرم تنهایی متفاوت

 

زندگی رقص واژگان است ... !

==========================

۹۴۴۴: رفتار تورا ؛ علوم سیاسی خواندم

قانون دلت شبی اساسی خواندم

 

 

یک هفته به کنکور ، عروست کردند

دیوانه شدم روانشناسی خواندم..

=========================

۹۴۴۴: باسرهمه رفتندبه پابوسی "بی سر"...

یک"بی سروپا"مانده به امید اشاره...

 

دلتنگ(کربلا)

======================

گفتم ازعشق نشانی به من خسته بگو••

گفت جزعشق حسیـــــن هرچه ببینی بدَلیست••

گفتم آن قصه چشم سیه و تیر چه بود••

گفت یک نکته ز اسرارخــــــــــدای ازلیست••••••

نام زیبای حسیـــــن خود همه بیت الغزل است••

 بی اباالفضل ولی ...هرغزلی بی غزلیست

==========================

شعری که "دوست" نشنوَدَش عاشقانه نیست...

 

عمری گرفته ایم فقط ؛؛ وقت "عشق" را.........

========================

نهمین وقت سحر خلوت ما با الله ..

 

یک سحر وعده ی ما صحن اباعبدالله..

====================

شد جمعه و روز نهم و یار نیامد ..

 

(از غصه دلم خون شد و دلدارنیامد)

 

یاد ِنهمِ ماهِ محرم بنویسید ..

 

(ای اهل حرم میر وعلمدارنیامد)

========================

روزه  دارم  من و بر  روز نهم  حساسم

 

از سحر تا دم افطار به یاد عطش عباسم

========================

چه زیبا گفت فروغ فرخزاد..

دلت را بتکان...

اشتباهاتت وقتی افـتاد روی زمین...

بگذار همانجا بماند...

فقط از لابه لای اشتباه هایت،یک تجربه را بیرون بکش...

قاب کن ....و بزن به دیوار دلت..

اشتباه کردن اشتباه نیست......

در اشتباه ماندن اشتباه است...

===================

چند روزیست دلم میلِ زیارت دارد . . .

 

نکند باز " فراخوانِ " گنهکاران است ؟!

========================

همه آدم ها ظرفیت بزرگ شدن را ندارند، اگر بزرگشان کنیم گم می شوند و دیگر نه شما را می بینند و نه خودشان را.

بیاییم به اندازه آدم ها

دست نزنیم.....

 

‏"سیمین بهبهانی"

===================

به دنبال واژه نباش

 

     کلمات فریبمان می دهند

 

          وقتی اولین حرف الفبا

              

                کلاه سرش می رود

              

                       فاتحه کلمات را باید خواند.

========================

از پشت تریبونِ دلم عشق چنین گفت

محبوب تو زیباست،قشنگ است،ملیح است

 

اعضای وجودم همه فریاد کشیدند

احسنت! صحیح است صحیح است صحیح است!

==============================

هم روسری ات به پشت سر افتاده

هم موی تو تا قوس کمر افتاده

لا حول و لا قوه الا بالله

اسلام دوباره در خطر افتاده

=====================

از نیازم ناز و از ناز تو می جوشد نیاز

 

حیرتی دارم که معشوق توام یا عاشقم

==========================

ناامید از در رحمت به کجا بایدرفت؟...

 

یارب از هرچه خطا رفت هزار استغفار....

 

سعدی

===================

شهـــامــت مــی خواهــد

" ســـــرد بــاشــی "  و  " گــرم لبخنــد بزنـــی " ...!

============================

ﭼﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ

 

ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ " ﺷﻤﺎ " ﻫﺎ ﮐﻪ ﺷﺎﻋﺮﯼ ﺑﻠﺪﯾﺪ

=========================

خودت باش

 

کسی هم خوشش نیومد به جهنم که نیومد

==========================

ﺩﺭ ﻣﻦ ﮔﺮﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎﯼ پی ﺩﺭ پی ...

ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﻏﺎﺭﯼ

 ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ " ﺯﺧﻤﻬﺎﯾﺶ " ﺭﺍ ﻣﯽ ﻟﯿﺴﺪ !!!

ﻭﺍﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ " ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ " ...

ﻫﻤﻪ ﺭﺍ " ﻏﺎﺭﻧﺸﯿﻦ " ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ !!!

==========================

ساعت زندگیت را

به افق آدم های ارزان قیمت کوک نکن

یاخواب می مانی

یاعقب

هیچ مدرسه ای بالاترازتجربه نیست

افسوس که

شهریه ای گران دارد

..عمر..

=======================

گر سینه شود تنگ خدا با ماهست

 

گرپای شود لنگ,خدا با ماهست

 

 دل را به حریم عشق بسپاروبرو 

 

فرسنگ به فرسنگ خدا با ماهست

==========================

این کوه که از بال مگس لرزان نیست

ما ملتمان اهل "بله قربان"نیست

بعد از دو شکست پشت هم آمریکا

فهمید حریف کشور ایران نیست

=======================

میان پرواز تا پرتاب تفاوت از زمین تا آسمان است

پرواز که کنی، آنجا میرسی که خودت می خواهی

پرتابت که کنند ، آنجا می روی که آنان می خواهند

پس پرواز را بیاموز...!!!

پرنده ای که "پرواز" بلد نیست،

به "قفس" میگوید،

"تقدیر"

====================

خدا پرسید:

میخوری یا میبری؟

 و من گرسنه پاسخ دادم :

میخورم!

 چه میدانستم

 لذت ها را می برند،

 غصه ها را می خورند...

"حسین پناهی" 

==================

چه رسم جالبی است !!!

محبتت را میگذارند پای احتیاجت …

صداقتت را میگذارند پای سادگیت …

سکوتت را میگذارند پای نفهمیت …

نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت …

و وفاداریت را پای بی کسیت …

و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج !!!

===========================

سبکِ نقاشیِ چشمانِ سیاهت سخت است

 

 

چند سالی ست دلِ فرشچیان می گیرد ...

============================

گوش هایم را می گیرم! چشم هایم را می بندم! و زبانم را گاز می گیرم! ولی حریف افکارم نمی شوم!

چقدر دردناک است فهمیدن...!!!

خوش بحال عروسک آویزان به آینه ماشین،

تمام پستی بلندی زندگیش را فقط میرقصد...!!!

کاش زندگی از آخر به اول بود..

پیر بدنیا می آمدیم..

آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم..

سپس کودکی معصوم می شدیم ودر،

نیمه شبی با نوازش های مادر آرام میمردیم...!!!..

============================

ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ اند٬

 

ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ

 

ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮف‌هاﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ...

==========================

خانم جسارت است ببخشید یک سوال !

با اخم تان کجای جهان را گرفته اید ؟

 

محمدعلی پورشیخ علی

========================

انشای پسربچه به پدر رفتگرش:

 

پدرعزیزم، من به خوبی مى فهمم که بسیار باشرف است آنکس که انسان باشد و بین آشغالها نان پیدا کند، تا آن کس که آشغال باشد و بین انسانها نان پیدا کند...!

=================

خودت باش،

نه تندیسی که دیگران می

خواهند،

وقتی روحت را قالب فکر دیگران میکنی،

زیبا میشوی به چشمشان،

قبول کن،

تمام مجسمه ها شکستنی هستند، در کمال زیبایی...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۸
مهدی پورابراهیم